تینو: «باند بداش» یکی از نمایشهایی است که این روزها در تماشاخانه شهرزاد به نمایش درمیآید، این نمایش به کارگردانی سمیلا کریمی و نویسندگی حسام نامی است. این نمایش تا پایان هفته سوم روی صحنه ادامه دارد. حسام نامی نمایشنامه نویس و استاد دانشگاه است که این متن را نوشته است. نامی از وضعیت نمایشنامه نویسی در ایران و چگونگی رسیدن به نوشتن «باند بداش» می گوید. نمایشی با موضوعی جدی در قالب کمدی ارائه می شود.
وضعیت نمایشنامه نویسی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت نمایشنامه نویسی در اجرای نمایش ها باید بررسی شود و من فقط می توانم در مورد نمایشنامه های اجرا شده در تئاتر تهران اظهار نظر کنم. نمایشنامه هایی که مثلا در بهار و تابستان دیدم، آثار قوی نبودند و نمی شد خط داستانی قوی را در آن نمایش ها دنبال کرد. کشور ما از قدیم الایام از فرهنگ قصه گویی برخوردار بوده و با گذشت زمان این فرهنگ به امروز رسیده و به معماری تبدیل شده است. این ساختار در کشورهای غربی مورد تاکید و تدریس است و اکثر نمایشنامه های تولید شده در این کشورها یا داستان هستند یا نمایش. اما در ایران کمتر سریال های فانتزی را می بینیم که قابل تامل باشد.
یک نمایشنامه داستانی باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
اگر بتوانیم در یک نمایشنامه هفتاد صفحه ای (بدون ذکر دیالوگ) داستان را در نیم یا یک صفحه خلاصه کنیم، به این معناست که در این نمایشنامه داستانی وجود ندارد. خلاصه نمایشنامه فانتزی 70 صفحه ای حداقل 5 صفحه می باشد. یکی از بهترین راهها برای خلق داستان، پرداختن به شخصیت اصلی و ایجاد یک نیاز یا چالش دراماتیک است. نمایشنامه فانتزی نمایشی است با شخصیتی که به دنبال رسیدن به یک نیاز و هدف است و در راه رسیدن به آن نیاز با موانعی روبرو می شود. در زمینه ساختار داستانی تحقیقات زیادی انجام شده و نتیجه تا کنون این بوده که در فرم غیراجرای، ساختار راوی جذاب ترین و حرفه ای ترین نوع در نگارش نمایشنامه و فیلمنامه است.
یعنی این مدل به تنهایی منجر به تولید نمایشنامه می شود؟
نه، اصلاً منظورم این نیست. بحث من بین خوب و بهترین است. تحقیقات مختلف و آمار موثق برای نمایشهای مختلف در طول سالها نشان داده است که بهترین، جذابترین و موفقترین شکل نمایشنامهنویسی همان نمایشنامهنویسی است که داستان را روایت میکند. انواع دیگر نیز نمایشنامه هستند اما جذاب نیستند و تماشاگر پس از یک ساعت خسته می شود و مدام به ساعت خود نگاه می کند.
چرا کارگردانان ایرانی تمایل بیشتری به استفاده از متون خارجی دارند؟
در اجراهای اخیر شاهد استقبال کارگردانان از نمایشنامه هنرمندان ایرانی بوده ام. اما گاهی مفاهیمی که در نمایشنامه های نویسندگان خارجی وجود دارد در نمایشنامه های ایرانی وجود ندارد و این به دلیل روند نادرست تولید در کشورمان است. گروه های تئاتر خارج از ایران برنامه های منظمی دارند. یعنی گروه نمایش شامل چند نویسنده، چند کارگردان و تعدادی بازیگر است و اگر کارگردان بخواهد با جامعه صحبت کند، با نویسندگان گروه صحبت می کند و نمایشنامه ای با آن موضوع خاص نوشته می شود. اما در کشور ما این فرهنگ کمتر است و کارگردانان سعی می کنند در بین نمایشنامه های خارجی به دنبال کاری بگردند که مضمون مورد نظرشان را دنبال کند.
چگونه تصمیم گرفتید نمایشنامه جنگ را بنویسید؟
من معتقدم که خداوند انسان را با عشق آفریده است نه با نفرت. چه اتفاقی می افتد که یک انسان با عشق جنگ ایجاد می کند و انسان های دیگر را می کشد؟ این خشم و نفرت از کجا می آید؟ پاسخ ساده است: خودخواهی و سودجویی. این مفهوم برای نوشتن نمایشنامه کافی است. نمایش باداش جنگ از این منظر به دنیا نگاه می کرد و به صورت استعاری خانواده ای را به تصویر می کشید که فرزند خود را به خاطر خودخواهی اش به معنای گروتسک انکار می کند. یعنی خندیدن به غم بزرگ.
چرا یک موضوع جدی را در قالب کمدی مطرح کردید؟
به چند دلیل. اول اینکه نیاز جامعه ما خنده است. تولید محتوای مرتبط برای خنداندن مردم ضروری است. دوم اینکه کمدی ها جذابیت بیشتری دارند و در نتیجه تاثیر بیشتری روی مخاطب می گذارند. بعد از سال ها تدریس، واقعاً متوجه شدم که نوشتن یک صفحه کمدی معادل نوشتن ده ها صفحه درام غیر کمدی است و این ارزش کمدی است.