به گزارش پایگاه اینترنتی تینو. یکی از معروف ترین سریال های دهه 1460 سریال بوعلی سینا درباره یک پزشک و حکیم در قرن چهارم و پنجم قمری بود که در سال 1364 پخش شد. قبل از آن تلویزیون یک سریال موفق و پرمخاطب ارائه کرده بود. سریال با سربداران و بوعلی سینا از همین نویسنده تولید شد و تقریباً همین بازیگران در شرایط خاص آن زمان و با پاکسازی انجام شده در صدا و سیما پذیرفته شدند. به بهانه سریال الحکیم درباره ابن سینا به کارگردانی سعید ملکان که در دست ساخت است، نگاهی داریم به سریال زندگی بوعلی سینا که در دهه 60 تولید شده است:
داستان در مورد چیست؟
شخصیت ابوعلی سینا همیشه برای ایرانیان جذاب بوده است. پزشک، ریاضیدان، ستارهشناس، زمینشناس، موسیقیدان، فیزیکدان و شیمیدان عصر سامانیان امروز مایه مباهات ایرانیان است تا جایی که داستانها و افسانههای بسیاری بر اساس سنت درباره او سروده شده و حتی گاهی در مورد او مبالغه شده است. هوش عالی او او بسیار آگاه است و اشعاری نیز به او نسبت داده شده و در صحت آن تردیدهای جدی وجود دارد. برخی از اشعار منسوب به او (مانند این رباعی معروف: اگر هم دل در این بیابان در شتاب بود / یک تار مویی را ندانست که شکافته شود و هزار خورشید در دلم تابید / و در در نهایت به کمال یک اتم نرسید) نیز به ابوسعید ابوالخیر نسبت داده می شود و ترکیب این ویژگی ها مبنایی عالی برای ساخت سریال است و ماجراهای علمی و زندگی سیاسی خود را نشان می دهد: بوعلی جوان در بخارا با شاهزاده نوح بن منصور رفتار می کند و در حالی که سه پسر شاهزاده با مسموم کردن پدرش سعی در کشتن او دارند، سلطان محمود غزنوی پیک هایی را به دربار خود بوعلی در سامانیان می فرستد. بوعلی به وصیت پدرش می کوشد تا بوعلی را به سلطان غزنین معرفی کند، اما در دستان سه پسرش گم می شود، بوعلی نیز فرصت را غنیمت شمرده و ابتدا فرار می کند و به دیدار مادرش می شتابد و سپس در پی اوضاع نامساعد ناشی از سقوط حکومت سامانیان به دست غزنویان به دربار خانم ملک خاتون – بانوی آل بویه – پناه برد و در آرامش به سر برد. دیری نمی گذرد که سفیران جنگی سلطان محمود به ری می آیند و بوعلی بر خلاف میل ملک خاتون ری را ترک می کند و پس از رسیدن به وزارت شمس الدوله دیلمی و ماجراجویی، دچار قولنج می شود. .
کارگردان بوعلی سینا کیست؟
پس از موفقیت فیلم سربداران به کارگردانی محمدعلی نجفی، قرار شد سریال بوعلی سینا به نویسندگی کیهان رهگز و کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شود. اما همان طور که نجفی در مصاحبه ای گفته بود به دلیل تکراری بودن تیم از کارگردانی این پروژه امتناع کرد: «خب وقتی دیدیم حتی امین تارخ را برای بازی در نقش ابن سینا انتخاب کردند، نخواستیم همه چیز را تکرار کنیم.» سرپادران خودم را بهتر دیدم. کیهان رهگز نویسنده فقید که فیلمنامه سربداران را هم نوشته بود به عنوان کارگردان ظاهر می شود و من نقش مشاور او را بازی می کنم.
به این ترتیب کیهان رگاز علاوه بر نگارش فیلمنامه، کارگردانی سریال را نیز بر عهده دارد که در واقع تنها تجربه او در فیلمسازی است. فیلمنامه فیلمها و سریالهای شهر من شیراز (1356)، نصر شب (1366)، سربداران (1363)، سفیر (1361) و تدوین سریال بوعلی سینا را نوشته است. یکی از منتقدان سینما درباره او گفت: یکی از افراد مهمی که در سالهای ابتدایی دهه 1460 مدل سریالسازی را توضیح داد، کیهان رگز بود. او با نوشتن مجموعه تلویزیونی «سربداران» اولین گام را در این عرصه برداشت و چندی بعد با کارگردانی و نویسندگی سریال «بوعلی سینا» گام جدی تری در این عرصه برداشت.
بازیگران چه کسانی هستند؟
امین تارخ، فیروز بهجت محمدی، محمد ابهری، فاضل جبوری، سعید اویسی، اسماعیل محرابی، محسن سهرابی، چنگیز فتوقی، عنایت بخشی، جمشید لایق، عزت الله مقبلی، عطاالله زاهد، محمد ساربان، اصغر محیبی، عبدالله اسفندی. سرور نجات الهی، نسرین قاسم زاده، شهرزاد کمالی، رزیتا عامری، عباس حاتمی، فرهاد خان محمدی، هادی مقدم، آیات نجفی، صالح نجفی، عباس نظری، ملیحه نیکجمند، سهیلا شاه مرادی، مهری ودادیان از دیگر نمایندگان سینا بودند. برخی از آنها در همان زمان شناخته شده بودند.
امین تارخ
امین تارخ قبل از بازی در بوعلی سینا نقش شیخ حسن جوری یکی از رهبران قیام سربدران را در سربدران بازی کرده بود و پیش از آن در فیلم سینمایی مرگ بازی کرد. یزدگرد اثر بهرام بیضایی. او همچنین در سریال شهر من شیراز که به نویسندگی و تهیه کنندگی کیهان رهگز ساخته شده بود بازی کرد. محمدعلی نجفی در گفتوگویی درباره انتخاب تارخ برای بازی در نقش سربا داران که منجر به ایفای نقش شاه بوعلی سینا شد، گفت: «داستان انتخاب تارخ برای بازی در نقش سربا داران از زبان خود نجفی نیز شنیده میشود. کیهان رهگز بازیگر نمایش سربا داران در تئاتر با تارخ آشنا بود و او را برای بازی در نقش محمد بیگ به من پیشنهاد داد در یکی از جلسات مشغول گفتگو با این بازیگر بودم که ناگهان صدایی در آمد. از بیرون و تارخ به سمت صدا برگشت و نگاهی که در چهره او دیدم بلافاصله نظرم را عوض کرد و به مرحوم رهگز گفتم که او را در نقش شیخ الجوری می خواهم. این همکاری و شهرتی که امین تارخ پس از سربداران به دست آورد، نقش مهمی در انتخاب او برای بازی در نقش سربداران داشت. تارخ در سال 1393 در گفت و گو با روزنامه جام جم درباره این سریال گفت: ابتدای راه بودیم، همه جوان و پرانرژی بودیم و می خواستیم هر روز کارهای بهتر و بهتری نسبت به روز قبل بسازیم. فکر می کردیم به جاهای عالی می رویم!
وی نقش بوعلی را قبل از بازی برنده عنوان کرد و گفت: نقش هایی وجود دارد که بازیگر نیمی از بازی را قبل از بازی می برد. وی در همین گفت وگو گفت: رهزاز می دانست چگونه روایت های تاریخی، مسائل خانوادگی و بحث های شخصیت های تاریخی را با هم ترکیب کند تا مخاطب بتواند اثر را تماشا کند. اگر بخواهیم جنبه علمی شخصیت حکیمی مانند بوعلی سینا را نشان دهیم، مخاطب جذب او نمی شود و از او لذت نمی برد. رهزاز تلاش زیادی برای فراگیری زبان و ادبیات فارسی به خرج داده بود و سعی داشت زبان و بیانی زیبا برای این سریال طراحی کند که با شأن و شخصیت بوعلی برابری کند و به عنوان یک اثر تاریخی برتری آن را نشان دهد.
اسماعیل محرابی
اسماعیل محرابی به سریال بوعلی سینا سربداران هم راه پیدا کرد. قبل از انقلاب در تئاتر کار می کرد و علاوه بر آن در چندین تئاتر تلویزیونی نیز حضور داشت. سریال عین و هزاردستان معروف ترین سریالی است که او در دهه شصت در آن حضور داشت. او در دهه 70 در سریال معروف خانه سبز ساخته بیژن برنگ و مسعود رسام نیز بازی کرد و آخرین ساخته او فیلم کیک مورد علاقه من است که به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش سنایی محصول مشترک ایران است. فرانسه، سوئد و آلمان امسال در هفتاد و سومین جشنواره بین المللی فیلم برلین به نمایش درآمد. وی در فیلم بوعلی سینا نقش پسر خردسال نوح بن منصور السامانی را بازی کرد.
فیروز بهجت محمدی
فیروز بهجت محمدی بازیگری را قبل از انقلاب با بازی در تئاتر و سینما آغاز کرد. پس از انقلاب اولین سریالی که بازی کرد سربداران بود و پس از آن در سریال بوعلی سینا در نقش یکی از عوامل سلطان محمود غزنوی بازی کرد. او پس از این سریال در فیلم هایی چون جنگ نفتکش، محمد بازار نیا، سایه بسیه، علی جیکان و بوی کافور یاس لبهمان فرمان آرا ظاهر شد و برنامه خندوانه درگذشت و نقشش ناتمام ماند.
محمد ابهری
سلطان محمود غزنوی یکی دیگر از عوامل سریال داشت که به همراه فیروز بهجت محمدی در طول سریال به دنبال بازگرداندن ابن سینا به دربار سلطان بودند. نقش این مامور را محمد ابهری ایفا می کرد که قبل از انقلاب در تئاتر و تلویزیون فعالیت می کرد و یکی از پرکارترین بازیگران بعد از انقلاب بود اما بعد از فیلم پدر در سال 1398 در هیچ فیلم دیگری بازی نکرد. فیلم یا سریال های تلویزیونی، دلیل آن هم به این دلیل است که او آن را این گونه توضیح می دهد: من توانایی کار سخت و ساعات طولانی کار را ندارم، فقط می توانم 4-5 ساعت روی پا بمانم و بیشتر از آن نمی توانم انجام دهم. . وی در مصاحبه ای درباره کاهش وزن 13 کیلوگرمی در سریال بوعلی سینا گفت: من تجربه اسب سواری و کار بر روی آنها را در سریال های سربداران و بوعلی سینا داشتم دیگری مرحوم فیروز بهجت محمدی بود.
در زمان ساخت این سریال همیشه اسب سوار بودیم، با اسب زندگی می کردیم و ساخت این سریال یک سال و نیم طول کشید. وقت ناهار برای ما عذاب آور بود چون آرایشمان سنگین بود و ریشی که به صورتمان چسبیده بود مانع از خوردن غذا شد زیرا با حرکت لب ها و صورتمان آرایشمان ریخت و درست نکردیم – وسط بیابان. و بر پشت اسبی و در نتیجه بقیه نشستند و کباب خوردند و ما مجبور شدیم سوپ بخوریم.
وی افزود: من و بهجت محمدی خیلی آرام سوپ می خوردیم تا از گرسنگی روی اسب بمانیم. در نتیجه در این مدت یک سال و نیم 13 کیلوگرم وزن کم کردم.»
موسیقی جاودانه فرهاد فخرالدینی
موسیقی سریال بوعلی سینا اثر فرهاد فخرالدینی است. این نوازنده و رهبر ارکستر سرشناس عمدتاً در زمینه موسیقی فیلم فعالیت میکرد و برای فیلمها و سریالهای بسیاری از جمله بوعلی سینا، رزی روزگاری، کیو انگلیسی و امام علی آهنگسازی کرد. وی درباره موسیقی بوعلی سینا گفت: نویسنده و کارگردان سریال بوعلی سینا آقای کیهان رهگذر است که به من پیشنهاد ساخت موسیقی این سریال را در تاریخ خوانده بودم او حکیم و فیلسوف بود و البته برای درک بهتر او باید به موسیقی خراسان بزرگ علاقه مند بودم و با آن موسیقی ارتباط پیدا می کردم و در عین حال می دانستم. آداب و رسوم آن زمان و برای نزدیک شدن به عقاید او، فکر می کردم که رباعیات یکی مثل بوعلی سینا می تواند کمک زیادی به من کند، سخنان او در رباعیاتش بر حسب نیاز زمانه، مثلاً گاهی اوقات متفاوت است با آن مقام بزرگ علمی می گوید: «دل در این بیابان با این که عجله داشت، یک تار مو نمی دانست، و در جای دیگر با قاطعیت می گوید: «کفر شو». برای من آسانتر و پرهزینهتر نبود، و در روستای من فقط یک نفر کافر بود، بنابراین در تمام روستاها حتی یک نفر هم مسلمان نبود برای این فیلم به دنبال موسیقی ای بودم که منعکس کننده حال و هوای این فیلم باشد و در همان زمان یک پیرمرد در منطقه خراسان را دیدم ساز بسیار خشن بود و ناخن هایش بالای سیمش را خراشیدند و صدایش نیز خراشیده شد. خش خش صدایش و انگشتانش روی دو سیم قصه بود. همه تعجب کردند که چرا اینقدر مجذوب او شده ام، اما چیزی که در ذهنم بود صدای دل انگیزی بود که منجر به خلق بخشی از موسیقی کار شد.
hamshahrionline به نقل از تینو