شهروندی آنلاین: کتاب ۱۹۶۸ و سینمای جهان به کوشش کریستینا گرهارت و سارا سلجوقی زیر نظر شاهین محمدی زرگان در ۴۸۹ صفحه توسط انتشارات رایبد ترجمه و به قیمت ۵۰۰ هزار تومان روانه بازار نشر شد.
می 1968، به عنوان یک رویداد و نه انقلاب، با دور شدن از قوانین موجود، عرصه احتمالات را باز کرد. وضعیتی که در آن پدیده های مستقل به هم مرتبط هستند. به گفته دلوز و گاتاری، می 1968 اتفاق نیفتاد، اما با گنجاندن ویژگیهای رویداد، پتانسیل انقلابی به آن بخشید که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. چون در اعماق جامعه نفوذ کرده است. همانطور که سال 68 چشمهای جامعه را در سطح اجتماعی و سیاسی باز کرد و امکان دستیابی به چیز دیگری را تأیید کرد، در سطح سینما نیز فیلمسازان را به جستجوی این امکان در عرصه بیان سینمایی برانگیخت. و با آنها دانش آموزان و کارگران هستند.
با در نظر گرفتن سال 1968 نه به عنوان یک دوره یک ساله، بلکه به عنوان یک دوره طولانی از اوایل دهه 1960 تا اواسط دهه 1970، 1968 و سینمای جهان بر طیف گسترده ای از نیروهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هنری و تأثیر آنها تمرکز دارد. این کتاب استعمار و جنبشهای بینالمللی را در رابطه با فرهنگهای سینمایی، سیاست، زیباییشناسی و رویداد مه 1968 رمزگشایی میکند. این کتاب همچنین علاقه خود را از فرانسه به عنوان محور این رویداد به سطح جهانیتر گسترش میدهد و با بازاندیشی در سینمای جهان، آن را نیز به تصویر میکشد. حاشیه را به عنوان پرسش جهانی بودن به متن تحقیق برمی گرداند. هر مقاله با ارائه خوانشهای جدید از رابطه سینما با «سال طولانی 1968» و ترکیب رویکردهای مختلف، درک پژوهشگران و علاقهمندان به سینما را متحول کرده و آنها را به بازنگری در رابطه سینما و سیاست سوق میدهد.
در بخشی از مقاله «ابهام، شکل هستیشناختی و لذت بیربط در فیلم عشق و خشم» نوشته مائورو رسمینی با ترجمه مسعود سعیدی مقدم میخوانیم: «در واقع ما تمایل داریم بگوییم که عشق و خشم جهانی هستند. در فیلم.» موضع «دیگری» در سال 1968 می گوید: «ماده جهانی» از جایگاه «دیگری» غایب بود و در اثر وقفه ها و تضادها بی ارزش شد. تضمین و پشتوانه امیال سیاسی آن رویداد است. سال 68 را نیز نقطه عطف تاریخی می دانیم. دورانی که در آن سرمایهداری موفق شد بهطور رادیکالی خود را تثبیت کند و به این «دیگری جهانی» اجازه داد تا به ابرقانون لذت تبدیل شود که مشخصه سرمایهداری متاخر است. عشق و خشم در این دوگانگی قرار می گیرند. دوگانگی بین میل به ایجاد دیدگاهی واحد در مورد مظاهر مختلف ژئوپلیتیکی مبارزه (جهانی 1968); شناخت و برجسته ساختن این جدایی (همراه با لذت هایی که نصیب آن شده است). عشق و خشم با اندیشیدن به رویداد از منظر میل و لذت، یک بار دیگر راز و تاریکی سال 1968 را برای ما آشکار می کند. و در مقابل بسیاری از گفتمانهای معاصر که میخواهند یک بار برای همیشه بگویند آن رویداد چه بوده، چه معنایی دارد و چه چیزی از آن باقی مانده است.