پرده برداری از آسیب پذیری شدید آمریکا در برابر حمله هسته‌ای | روس ها برای بقا پس از حملات هسته‌ای چکار کردند؟

تبلیغات بنری


بن اولرنشاو، متخصص استراتژی هسته ای و مطالعات استراتژیک در برنامه امنیت بین المللی در دانشگاه مک کواری در سیدنی، استرالیا، در تحلیلی در وب سایت realcleardefense می نویسد: دان بیکن یکی از اعضای کنگره ایالات متحده و یک افسر ارشد نظامی است. خلبان بازنشسته نیروی هوایی معتقد است که ایالات متحده در برابر اولین حمله هسته ای روسیه یا چین بسیار آسیب پذیر است.

بیکن یکی از اعضای کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان است که قبلاً به عنوان ژنرال فرماندهی LOOKING GLASS فرماندهی هوابرد خدمت می کرد که در صورت نابودی مرکز فرماندهی زیرزمینی STRATCOM در یک جنگ هسته ای، فرماندهی استراتژیک ایالات متحده را بر عهده می گرفت.

از سال 1961 تا 1990، عملیات Looking Glass، هنگ 247 هوابرد نسبتاً غیرقابل نفوذ، پس از اولین حمله، بهترین بیمه ممکن را برای نیروهای هسته ای ایالات متحده فراهم کرد. (نگاه کردن به شیشه یا فرآیند نگاه کردن به شیشه، نام رمز تاریخی مرکز فرماندهی و کنترل هوابرد است که توسط ایالات متحده اداره می شود.)

با پایان جنگ سرد، تصمیم گرفته شد که هشدار آب و هوا دیگر ضروری نیست. در عوض، ناوگان کوچکتری از هواپیما به مدت 15 دقیقه در حالت آماده باش زمینی قرار گرفت تا در صورت هشدار حمله مستقر شود. امروز هم همینطوره

اما اکنون، به گفته بیکن، به احتمال زیاد روسیه یا چین هواپیماهای مستقر در آشیانه را همزمان با انهدام مراکز فرماندهی زیرزمینی نابود کنند و ارتش آمریکا را عملاً ناکارآمد کند.

سازه هشدار زمینی 15 دقیقه ای دیگر موثر نیست

به گفته وی، دلایل متعددی وجود دارد که چرا یک هشدار زمینی 15 دقیقه ای، که ممکن است در سال 1990 کاملاً کافی باشد، دیگر نمی تواند توانایی ایالات متحده را برای رسیدگی به هشدارهای مشابه امروز تضمین کند. یکی از این دلایل کمبودها در دفاع ملی است.

وقتی هشدار هواشناسی در سال 1990 کنار گذاشته شد، همه چیز به این شکل پیش رفت. زیردریایی‌های موشک‌های بالستیک شوروی که در سواحل آمریکا گشت‌زنی می‌کنند، می‌توانند در کمتر از ۸ دقیقه به هواپیماهای آمریکایی در آشیانه حمله کنند، زیرا هواپیماها زمان کافی برای فرار نداشتند. با این حال، موشک‌های زیردریایی در آن زمان برای حمله به اهداف خطرناکی مانند مقر فرماندهی هوایی استراتژیک (اکنون STRATCOM) در اوماها یا فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (NORAD) در کلرادو مناسب نبودند.

انهدام این اهداف قدرتمند با درجه اطمینان بالا مستلزم پرتاب موشک های ICBM از خاک روسیه است که می تواند 30 دقیقه طول بکشد تا به محض پرتاب توسط ماهواره های ایالات متحده شناسایی شود. این سیستم تا حدی منطقی بود زیرا هواپیماهای هشدار زمینی و مراکز فرماندهی زیرزمینی یکدیگر را پوشش می دادند.

اگر روس‌ها موشک‌های بالستیک را برای ضربه زدن به مراکز فرماندهی زیرزمینی پرتاب می‌کردند، هواپیما زمان کافی برای فرار داشت، در حالی که اگر روس‌ها موشک‌های بالستیک را از زیردریایی‌ها برای هدف قرار دادن هواپیما پرتاب می‌کردند، بین اولین حمله حداقل 15 دقیقه فاصله وجود داشت. ضربه زدن به کلاهک ها و همچنان تخریب مراکز فرماندهی زیرزمینی که طی آن می توان دستور تلافی جویانه صادر کرد.

با این حال، پیشرفت تکنولوژی در سال 1990 متوقف نشد. امروزه یک موشک مافوق صوت وجود دارد که می تواند اهدافی را در خاک آمریکا در فاصله 15 دقیقه از خاک روسیه مورد اصابت قرار دهد.

بدترین سناریو خطری است که از فضا می آید

البته، بدترین سناریو ممکن است خطری از فضا باشد. در حالی که دولت واشنگتن با تمرکز بر توانایی تسلیحات هسته‌ای برای نابودی ماهواره‌های ایالات متحده، این تهدید را کم اهمیت جلوه داد، چنین سلاح‌هایی می‌توانند مستقیماً با تولید پالس‌های الکترومغناطیسی برای از کار انداختن سیستم‌های فرماندهی و کنترل ایالات متحده و از طریق حذف ناگهانی آن‌ها از Circle، به ایالات متحده حمله کنند.

بیکن نماینده کنگره آمریکا می گوید که آمریکا نمی تواند در هیچ یک از موارد ذکر شده هشدار قابل قبولی دریافت کند.

دکتر مارک اشنایدر، مدیر بخش سیاست نظامی پنتاگون و یک کارشناس میدانی، می‌گوید که چنین حملاتی ممکن است در حد توانایی‌های فعلی روسیه باشد.

علاوه بر این، برخلاف هشدارهای دوران جنگ سرد، موشک‌های تقویت‌کننده مدرن و سیستم‌های بمباران مداری چندگانه (MOBS) این پتانسیل را دارند که هم سیستم‌های هشدار زمینی و هم مراکز فرماندهی سخت‌شده را از بین ببرند، که می‌تواند ایالات متحده را ویران کند و هیچ‌کس را از سلاح هسته‌ای ایالات متحده دریغ نکند. دستور اسلحه ترک هیچ ردی.

به گفته بیکن، اگرچه 15 دقیقه زمان هشدار زمینی حتی امروز کافی به نظر می رسد، اما هشدار زمینی به تنهایی نمی تواند کافی باشد.

مانند روسیه، آمریکا هرگز در مراکز فرماندهی مخفی سرمایه گذاری نکرده است

بدتر از همه، ایالات متحده هرگز مانند روسیه برای ایجاد مراکز فرماندهی زیرزمینی که برای زنده ماندن از حملات هسته ای طراحی شده اند، سرمایه گذاری نکرده است. در عوض، در طول جنگ سرد، ایالات متحده همیشه بر هشدار تکیه می کرد. علاوه بر هشدار هوایی، که از سال 1961 تا 1990 اجرا شد، یک پست فرماندهی زمینی متحرک جداگانه از دهه 1980 تا 2006 برقرار شد. از آنجایی که هر دو برنامه متوقف شد، فقط هواپیماهای هشدار دهنده زمینی و پست های فرماندهی تقویت شده باقی مانده اند و آنها به همان اندازه آسیب پذیر هستند.

یکی از استدلال های رایج در مورد وضعیت فعلی این است که ایالات متحده فقط می تواند قبل از وقوع یک حمله هشدار استراتژیک دریافت کند. آمریکا از حمله به پرل هاربر و 8 سال بعد در کره غافلگیر شد. در سال 1991، ایالات متحده یک سری هشدارهای راهبردی در مورد تهاجم عراق به کویت دریافت کرد، اما آنها را نادیده گرفت.

سال گذشته شاهد بودیم که حماس علیرغم همه قابلیت های فناوری مدرن توانست هجوم موفقیت آمیز به الاقصی را انجام دهد و همه را شگفت زده کرد.

دان بیکن می گوید ناوگان کنونی ایالات متحده برای حفظ یک هشدار هوایی بسیار کوچک است، خواه اخطار استراتژیک دریافت کند یا خیر. در نتیجه، هرگونه تصمیم واشنگتن برای صدور هشدار موقت از طریق هوایی پس از دریافت هشدار استراتژیک، می‌تواند با تاخیر در حمله تا زمانی که هواپیما قادر به پرواز نباشد، مواجه شود. از این گذشته، آمریکا در حال تجربه یک بحران هسته‌ای مداوم است، جنگ در اوکراین، که بیش از دو سال به طول انجامیده است و هیچ نشانه‌ای از توقف در آن دیده نمی‌شود. در این دوره، تهدیدات هسته ای روسیه علیه ناتو همچنان ادامه دارد و تکرار می شود.

اگر هزینه های ایمن سازی یک سیستم فرماندهی و کنترل خیلی زیاد باشد، ممکن است همه این استدلال ها نادیده گرفته شوند. با این حال، عکس آن نیز می تواند صادق باشد; هزینه های احیای هشدار هوایی بخش کوچکی از بودجه هنگفت دفاعی اختصاص داده شده توسط ایالات متحده را تشکیل می دهد.

به عنوان مثال، در سال 1989، در حالی که هشدار هوایی هنوز وجود داشت، ناوگان فرماندهی و کنترل ایالات متحده متشکل از 44 هواپیما بود. در بدترین سناریوی غیرواقعی، با فرض اینکه تمامی 20 هواپیمای موجود فوراً نابود شوند و ناوگان از صفر به 44 فروند بازسازی شوند، می‌تواند حدود 13 میلیارد دلار یا تقریباً 1.5 درصد از هزینه‌های دفاعی سالانه ایالات متحده هزینه داشته باشد. البته، خرید یک مرکز فرماندهی زمینی سیار ممکن است گزینه ارزان تری باشد. در سال 1985، زمانی که هشدار هوابرد هنوز در حال اجرا بود، کل هزینه تمام برنامه های فرماندهی و کنترل استراتژیک ایالات متحده، از جمله هشدار هوابرد و سایر عناصر، حدود یک درصد از کل بودجه دفاعی ایالات متحده بود.

زمان آن است که یک سیستم هشدار زمینی سیار، یک سیستم هشدار هوابرد یا هر دو را فعال کنید

به گفته بیکن جمهوری خواه، زمان یک سیستم هشدار زمینی متحرک، هوابرد یا هر دو فرا رسیده است.

ست مولتون، عضو رده بندی نیروهای استراتژیک در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان، که یک دموکرات است، نیز با ایده فعال کردن هشدار زمینی و هوابرد متحرک موافق است.

در این تحلیل آمده است: «با توجه به حقایق فوق و هزینه نسبتاً اندک رفع مشکل، دشوار نیست که بفهمیم چرا این موضوع بلافاصله مورد توجه قرار نگرفته است. نکته اصلی این است که اگر دشمن موفق شود اولین حمله موفق را انجام دهد، کل بودجه دفاعی ایالات متحده به هدر خواهد رفت زیرا در چنین سناریویی، نیروهای هدف ایالات متحده که بیش از 90 درصد هزینه را تشکیل می دهند، عملاً تحت پوشش قرار می گیرند. نسبت چند کلاهک هسته ای بی حرکت هستند. به همین دلیل، یک سیستم فرماندهی و کنترل ایمن باید بدون تردید معقول، اساسی ترین و مهمترین نیاز هر استراتژی دفاعی معقول باشد.

مایه تاسف است که رضایت و رضایت دولت فعلی آمریکا به هیچ وجه صحت ندارد. نزدیک به دو سال است که آمریکا از پاسخ یا حتی اعتراف به خروج روسیه از معاهده شروع جدید اجتناب کرده است و این موضوع به روسیه اجازه می دهد تا برای اولین بار در تاریخ، سلاح های هسته ای استراتژیک آمریکا را به طور کامل و دقیق دور بزند.

ایالات متحده انبار بزرگی از کلاهک‌های هسته‌ای ذخیره‌ای را به عنوان حفاظتی در برابر این احتمال حفظ کرد و آن کلاهک‌ها در انبار باقی می‌مانند.

دولت واشنگتن همچنین از تامین مالی یک موشک کروز پرتاب شده از دریا اجتناب می کند. دولت اوباما در سال 2010 برنامه ای را با هدف بازگرداندن حداقل توان تاکتیکی هسته ای به حالت تعلیق درآورد، اما در آخرین لحظه با مداخله کنگره این برنامه حفظ شد.

از سوی دیگر، انتظار می رود روسیه و چین بدون وقفه به توسعه و نوسازی نیروهای هسته ای خود ادامه دهند. با این سیاست آگاهانه خرابکاری و تخریب به بدترین وضعیت رسیده ایم. تشدید ادامه جنگ در اوکراین جرقه یک بحران هسته ای بی سابقه با روسیه را برانگیخت، درست همانطور که خلع سلاح یک جانبه زرادخانه هسته ای ایالات متحده را در مقابل روسیه تضعیف کرد. به زبان ساده، این خود تخریبی است.

وضعیت فرماندهی و کنترل کنونی حتی تحت سیاست حداقل بازدارندگی دولت نیز قابل توجیه نیست. مهم نیست که شما چقدر سلاح هسته ای فکر می کنید که ایالات متحده باید داشته باشد، یک نفر باید زنده بماند تا آنها را پرتاب کند. شکست در اصلاح مشکل یک قمار بی پروا است. خطر فعلی بقای ملت است. پیش از این هرگز ایالات متحده چنین موضع تهاجمی در سطح بین المللی اتخاذ نکرده بود، در حالی که از موضع ضعف عمدی و خودخواسته عمل می کرد. اگر قمار بد شود، این مردم آمریکا هستند که رنج خواهند برد و خواهند مرد. وی افزود: اکنون بر عهده مردم آمریکا و نمایندگان منتخب آنهاست که برای این وضعیت کاری انجام دهند.

تبلیغات بنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *