تینو – علیلو سلیمیدر دوران دفاع مقدس و در اواخر سال 1360 در یکی از مناطق عملیاتی جنوب توسط گروهی از مجوسان روستاهای رکن آباد و مهر آباد از توابع شهرستان میبد استان یزد و رئیس کل مجوس غلامحسین که اهل رکن آباد بود. این کانال تحت کنترل ارتش حفر شد و وجود آن منجر به آزادسازی منطقه وسیعی از ایران در عملیات فتح المبین شد.
کتاب «معبد زیرزمینی» اثر معصوم میرابطلبی با همین موضوع به زندگی شهید غلامحسین رعیت رکنابدی نوشته و منتشر شده است و رهبر انقلاب در گفتوگو با نویسنده کتاب، معصوم، نظراتی در این باره داشتهاند. میرابوتلبی.
چگونه با شخصیت اصلی کتاب «معبد زیرزمینی» شهید غلامحسین رعیت رکنابدی آشنا شدید؟
من با آنها ارتباط داشتم و از کارهایی که در 8 سال دفاع مقدس انجام دادند شنیده بودم، اما وقتی قرار شد این رمان ها برای هیئت شهدای قم نوشته شود، موضوع این شهید به طور جدی مطرح شد و من نوشتم. کتاب معبد را با توجه به شهید غلامحسین رکنبودی نوشتم.
شما فرم ادبی رمان را برای روایت زندگی شهید رکنابدی انتخاب کردید، برخلاف بسیاری از نویسندگانی که قالب زندگی نامه را برای این گونه داستان ها انتخاب می کنند، آیا این قالب را انتخاب کردید؟
چون فکر می کنم مضمونی که در زندگی این شهید وجود داشت و کاری که در آن لحظه از زندگی شان انجام می دادند برای یک رمان هیجان انگیز خوب بود. به همین دلیل احساس کردم که این جذابیت در یک رمان بیشتر از زندگینامه تخیلی مشهود است، زیرا این داستان اصلی در زندگی نامه داستانی ممکن است متاثر از داستان های دیگر باشد. اما اکنون کل کتاب حول محور ماجرای حفر تونل در عملیات فتح المبین میچرخد که آن را برای خواننده قابل ربطتر میکند و او را بیشتر احساس میکند که شهید شده است. شهید رکنبودی برای حفر این تونل و مهندسی آن، پروسه ای پیچیده، سخت و طولانی را طی کرد.
مهمترین و شاخص ترین ویژگی شهید رعیت رکنبودی چیست؟
از مهمترین ویژگی های شخصیتی شهید غلامحسین رعیت رکنبودی، مهربانی و حس حمایتی است که از قشر جوان داشت. در مصاحبه هایی که درباره زندگی شهید داشتم، به عمق این موضوع پی بردم و سعی کردم این موضوع را در رمانم بگنجانم. شهید رکنبودی در طول رمان این حس را نسبت به شخصیت اصلی «ایلیاس» دارد و از او حمایت می کند. البته الیاس یک شخصیت داستانی در رمان است اما ابعاد شخصیت شهید کاملا واقعی است که در رابطه با این شخصیت داستانی بیان می کنند.
برای دراماتیزه کردن یک رویداد مستند با چه چالش هایی مواجه شدید و چگونه بر این موانع غلبه کردید؟
اتفاق مستند در این اثر اتفاق بسیار جالبی بود و جنبه دراماتیک داشت اما از آنجایی که به نقاط عطفی نیاز داشتیم باید روی آن کار می کردیم. وقتی میخواهیم رمان بنویسیم، باید نقاط عطف را بشناسیم که حالا ممکن است نقطه عطف خود تونل باشد. ما نیاز به پیچ و تاب دیگری داشتیم و من شخصیت داستانی ایلیا را اضافه کردم تا بتوانم بار دراماتیک را بر دوش آن شخصیت بگذارم و داستانی تخیلی برای او تعریف کنم که به من پیچیدگی هایی داد که برای خلق این شخصیت در داستان نیاز داشتم.
برای نگارش این کتاب چقدر تحقیقات میدانی و کتابخانه ای انجام دادید و این تحقیق چقدر به شما در نوشتن کتاب کمک کرد؟
تحقیق برای نگارش این کتاب به دو صورت است. اولین مصاحبه ای که با افرادی که در حین حفر تونل همراه شهید بودند، مصاحبه با سردار سرتیپ 2 احمد آرام از ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که مشغول حفر تونل بود. تونل های آن منطقه در زمان جنگ، بنابراین این اطلاعات در مورد حفر تونل فرم و موضوعات خاص پیرامون آن است که می توانم در طول مصاحبه به دست بیاورم، اما قسمت دوم اطلاعات من در مورد آب، منیزیم، ابزار کار آنها، نحوه کار آنها، حتی لباس هایشان را هم باید از منابع مکتوب و از موزه آب شهر یزد تهیه می کردم. همه این اطلاعات را گرفتم و توانستم با آن کتاب بنویسم.
موضوع کتاب «معبد زیرزمینی» در ادبیات دفاع مقدس تقریباً جدید و ناب است، طبق تحقیقات شما مقینیان که اکثراً اهل منطقه یزد هستند چه نقشی در این عملیات داشتند؟
بله! حضور مقنی در جبهه ها برای حفر کانال و تونل یکی از مضامین بکر ادبیات دفاع مقدس است. البته حفر برخی از این تونل ها ناموفق بود، زیرا آب و هوا و خاک خوزستان با مناطق خشک کویری متفاوت است و برخی از این تونل ها تخریب یا دچار سیل شدند، اما برخی از این تونل ها نیز موفقیت آمیز بود. شهید غلامحسین رعیت و یارانش در تونل های دیگر نیز حضور داشتند و حتی شهادت آنها در حین حفر یکی از این تونل ها اتفاق افتاد. از طریق این کانال ها و تونل ها، حرکت های مختلف سربازان صورت می گرفت.
از این رو شهید رایت و زیردستانش در نقاط مختلف مناطق عملیاتی حضور یافتند و توانستند نقش عمده ای در عملیات ایفا کنند. بدیهی است که عملیات فتح المبین که نقش بسیار مهمی در این رمان ایفا می کند، منجر به بازگشت سرزمین های بزرگ اشغالی با کمترین تلفات به کشورمان ایران شد. به طور کلی مقنی نقش تعیین کننده ای در عملیات فتح المبین داشت.
کتاب شما شخصیتی ماجراجو به نام ایلیا دارد. نقش موثر این شخصیت در ارائه شخصیت شهید رکنبودی چیست؟
من شخصیت ایلیا را طوری طراحی کردم که یک قهرمان داستانی داشته باشد که بتواند در کنار سوژه شهید بایستد. نیاز این شخصیت داستانی ایلیا هم یک نیاز نمایشی است و هم نیاز درونی که شخصیت همراهی و دلسوزی شهید رایت از حد شعار فراتر می رود و در واقع وقتی می گوییم دلسوز بود به مخاطب نشان می دهد. و همراه دقیقاً منظورمان چیست یا وقتی می گوییم بزرگتر باعث رشد کوچکتر می شود، به مجموعه ای از افکار می رسد، چگونه این اتفاق می افتد. پس از آن طرز صحبت خارج شدیم و با شخصیت الیاس رفتیم تا آن رفتارهای دلسوزانه و همراهانه شهید را نشان دهیم.
در روزهای آینده نظرات رهبران درباره کتاب «معبد زیرزمینی» مشخص خواهد شد. به نظر شما این اتفاق چقدر در سرنوشت کتاب موثر است؟
از توجه مدیریت به کتاب «معبد زیرزمینی» بسیار خوشحال شدم زیرا اساس کتاب را می گذارد. برخی از این کارها در سال های اخیر انجام شده و خوب است. این توضیحات باعث می شود که جوانان ما توجه بیشتری به شهدای دفاع مقدس داشته باشند و بدانند مردم شریف چگونه برای حفاظت از سرزمین ما و بازگرداندن قطعات اشغال شده توسط دولت بعث عراق به کشور ما تلاش کردند. نباید بگذاریم این شخصیت هایی که از دل مردم عادی در کوچه و خیابان بیرون آمده و داستان های بزرگی را در پاسداری از خاک و مرزهای این کشور خلق کرده اند، فراموش شوند.
افرادی که 8 سال در بدترین شرایط کشور ماندند و در نهایت جان خود را در این راه فدا کردند. شهدا در هر عصری باید نام خود را در خاطره تاریخ به یادگار بگذارند و زنده بمانند، زیرا آنها فداکارترین مردم زمان خود بودند.
نگاهی به معبد زیرزمینی
کتاب «معبد زیرزمینی» داستان جوانی به نام الیاس را روایت می کند. الیاس 17-18 ساله می خواهد با دختر عمویش ازدواج کند اما مشکل اینجاست که دایی او را اصلا آدمی نمی داند و الیاس را ناخوشایند و بی فایده می داند. الیاس که از انتقاد دایی و دیگران خسته شده و عملا تنها و منزوی شده است، به دنبال چیزی است که اوضاع را تغییر دهد. این حادثه زمانی اتفاق افتاد که حاج غلامحسین مغنی از قم به روستای الیاس آمد. الیاس برای اثبات آن به دیگران همراه با هوچ غلامحسین به جبهه می رود. یک ماموریت بسیار مخفی و خطرناک برای آنها و چند نفر دیگر وجود دارد که هیچکس از آن اطلاعی ندارد و احتمال فاش شدن ماموریت وجود دارد. ایلیا ابتدا می ترسد، اما به تدریج جرات پیدا می کند و سعی می کند در هدایت آن عملیات مؤثر باشد. این کتاب درباره یک اتفاق بسیار واقعی و باشکوه در طول 8 سال دفاع مقدس است.
این گره در عملیات فتح المبین استفاده شد. جلسات زیادی بین فرماندهان تشکیل شد و پس از بازرسی های متعدد از این منطقه، همه به این نتیجه رسیدند که راهی جز این نیست. حفر گذرگاه زیرزمینی. همه به دنبال نقشه بردار و حفار ماهر بودند تا به گلومحسین رایت رکنابدی رسیدند. او به سایت آمد و شرایط را بررسی کرد. لازم بود راهی برای عبور سربازان از زیر معدن حفر شود. او با گروهی از معدنچیان شروع به حفر این کانال زیرزمینی کرد.
در بخشی از کتاب «معبد زیرزمینی» می خوانیم: «ناخدا میرحسینی با همه ما از اوضاع و احوال و پیشرفت کار و حرف هایی از این دست صحبت کرد. زائر ماند و ما به سمت کانال رفتیم. این هفته گذشته سرعت ما افزایش یافت و طول کانال به طور قابل توجهی افزایش یافت. افزایش طول کانال تنفس را دشوار می کرد. بیش از 5 دقیقه نمی توان آن را در کانال مسدود کرد. هوا داشت سرد می شد و ما به سرعت در حال تغییر مکان بودیم. نوبت من شد و رفتم ته کانال. می لرزیدم و شدید عرق می کردم. احساس کردم پوست بدنم داره زیاد میشه و داره از گرما بیرون میاد. لباس زیرم را در آوردم و روی تخت پشت سرم انداختم. اگر می توانستم پوستم را می بریدم.
باید چیکار میکردم؟ چند بار در سینه ام نفس کشیدم و چشمم به سقف رفت…» کتاب «معبد زیرزمینی» در 163 صفحه توسط انتشارات «جمکران» منتشر شده است.