به گزارش تارنمای تینو، آلن دلون بازیگر فرانسوی پس از مدت ها فعالیتی که طرفداران و منتقدان زیادی را برای او به همراه داشت، میراثی غنی در سینما از خود به جای گذاشت که شامل برخی از بزرگترین فیلم های کلاسیک سینمای جهان می شود. سبک بازیگری او مجموعهای از آثار ماندگار را تشکیل میدهد، اگرچه شهرت دیلون گاهی اوقات به دلیل زندگی خصوصی آشفتهاش خدشهدار میشود. در زیر نگاهی می اندازیم به زندگی یکی از غول های سینمای فرانسه.
او پس از مدتی شهرت در نقشهای اولیهاش، مورد توجه برخی از بزرگترین کارگردانان سینمای اروپا، آلن دلون قرار گرفت که از او در برخی از بهترین آثار تاریخ سینما استفاده کردند.
در سال 1960، کارگردان ایتالیایی، لوچینو ویسکونتی، او را در فیلم روکو و برادرانش انتخاب کرد، فیلمی به شدت اجتماعی واقع گرایانه درباره مبارزات یک خانواده ایتالیایی جنوبی که در تلاش برای زنده ماندن در شمال صنعتی بود، که برنده جایزه بزرگ هیئت داوران در جوایز اسکار شد. جشنواره فیلم ونیز دو سال بعد، مشهورترین کارگردان ایتالیایی، میکل آنجلو آنتونیونی، دلون در فیلم کسوف را کارگردانی کرد که برنده جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن شد.
در سال 1963، دلون در نقش برادرزاده محبوب و کاریزماتیک شاهزاده سالینا در اقتباس سینمایی ویسکونتی از شاهکار جوزپه توماسی، پلنگ، جلوی دوربین رفت که برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن شد.
در همان سال، دلون برای اولین بار با ژان گابین، بازیگر بزرگ فرانسوی در فیلم Any Number Can Win، همکاری کرد، و در نقش آلن دلون، ستاره در حال ظهور، در کنار نماد تثبیت شده به عنوان یک تیم دو نفره که قصد سرقت از یک کازینو در کن را دارند، بازی کرد. گابن که بیشتر به خاطر نقش بازرس سرگرد در آثار ژرژ سیمنون و با سابقه طولانی قبل از جنگ شناخته می شود، به عنوان یک الگو برای دیلون عمل کرد.
«هر عددی میتواند برنده شود» نه تنها مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، بلکه با فروش 3.5 میلیون بلیت، موفقیت تجاری هم داشت. اما زمانی که دلونه شانس خود را در بازار بزرگ سینمای آمریکا امتحان کرد، سه فیلم هالیوودی او علیرغم حضور چهره های مشهوری چون دین مارتین، شکست تجاری شدند. دیلون که از پروژه هایی که بعداً به او پیشنهاد شد ناراضی بود، به اروپا بازگشت.
در سال 1969 آلن دلون با رومی اشنایدر بازیگر آلمانی-فرانسوی در فیلم «استخر» همبازی شد. این فیلم موضوعات حسادت جنسی را مورد بررسی قرار داد و توانایی دیلون را به عنوان یک بازیگر نشان داد. در همان سال او دوباره با ژان گابین و کارگردان هنری ورنوی در فیلم گانگستری باند سیسیلی همکاری کرد که موقعیت او را در سینمای فرانسه تثبیت کرد.
اما این همکاری او با ژان پیر ملویل، یکی از چهره های برجسته موج نو فرانسه بود که منجر به یکی از مشهورترین فیلم های دلون در شاهکار نئو نوآر سامورایی شد. در این فیلم ظاهر خوب دیلون با نقش او به عنوان یک قاتل تنها تضاد زیادی دارد. این همکاری با ملویل با دو فیلم دیگر به نام های دایره سرخ و پلیس ادامه یافت که هر دو فضایی مالیخولیایی و تاریک داشتند و استعداد دیلون را در ایفای شخصیت های پیچیده نشان می دادند.
دیلون علاوه بر بازیگری، در نهایت چهار فیلم در طول دوران حرفهای خود تولید کرد. او کار خود را به عنوان کارگردان در سال 1981 با فیلم جنایی “پنهان کردن یک پلیس” آغاز کرد و در سال 1983 فیلم دیگری به نام “مبارز” را کارگردانی کرد.
علیرغم موفقیت حرفه ای دیلون از سال 1968 به بعد با سایه تردید مواجه شد. در آن سال جسد محافظ او استفان مارکوویچ در یک زباله دانی پیدا شد و نامه ای از مارکوویچ به برادرش نیز پیدا شد که در آن گفته بود اگر او را بکشند 100 درصد تقصیر دلون و رئیس جنایتکارش است. فرانسوا. مارکانتونی. دیلون و همسرش، ناتالی، هرگز محاکمه نشدند، اگرچه پلیس مدتها بود که آنها را مظنون به قتل مارکوویچ مظنون می کرد و بر شهرت او سایه می گذاشت.
در پایان دهه 1980، دلونه سی سال کار حرفه ای داشت، اما علیرغم تمام تحسین هایی که کارش دریافت کرد، در تعداد فزاینده ای از فیلم های کمتر موفق ظاهر شد.
در دهه 1990 در چندین فیلم تجاری مانند ماشین رقص و بازگشت کازانوا بازی کرد. پس از چندین شکست و در نهایت بازی در روز و شب به کارگردانی فیلسوف فرانسوی برنارد هانری لوی، دلون در سال 1997 بازنشستگی خود را از سینما اعلام کرد، اگرچه به ایفای نقش های کوتاه ادامه داد.
با این حال، در این دوره دلونی جوایز معتبری را از نهادهای سیاسی و فرهنگی دریافت کرد. در سال 1991، فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه، او را با نشان لژیون افتخار اعطا کرد و چهارده سال بعد، رئیس جمهور فرانسه، ژاک شیراک، به دلیل «نقش تأثیرگذار در هنر سینمای جهان» به او درجه «فرمانده» را اعطا کرد.
در سال 1995 جشنواره فیلم برلین به خاطر دستاوردهای هنری یک عمرش خرس طلایی افتخاری را به او اعطا کرد. سپس در سال 2019، جشنواره فیلم کن نیز نخل طلای افتخاری را به آلن دلون اعطا کرد، اگرچه تصمیم کن برای تجلیل از او با اعتراض به ویژه از سوی سازمان های فمینیستی و آلن دلون به دلیل اظهارات “نژادپرستانه و زن ستیزانه” او مواجه شد. علنا مورد انتقاد قرار گرفت.
در سال 2008، آلن دلون آخرین بار با بازی در کمدی فانتزی آستریکس در بازی های المپیک روی پرده بزرگ ظاهر شد. این بازیگر سرشناس سینمای فرانسه در سال های آخر زندگی خود نیز دچار اختلافات خانوادگی شد و به نظر می رسد ارث میلیونی و نحوه نگهداری از او باعث اختلافات جدی بین فرزندانش شده است.
hamshahrionline به نقل از تینو