تینو – علی الله سلیمی: تلاش برای تسهیل فرهنگ مطالعه در بین کودکان و نوجوانان و ترویج فرهنگ مطالعه در بین مادران به منظور ایجاد ارتباط معنادار بین مادر و کودک از طریق کتاب و کتابخوانی. او ابتدا به عنوان یک مادر به دنبال کتاب های خوب و مناسب برای فرزند خردسالش بود، اما وقتی در این کار مهارت پیدا کرد تصمیم گرفت برای همه بچه ها در این زمینه فعالیت کند. زینب رنگبر مروج کتابخوانی، مجری کارگاه کتابخوانی مادر و کودک و قصه گوی کودکان است. با تجربه و مهارت خاص خود در قصه گویی برای کودکان ناشنوا و کم شنوا. وی در بیست و چهارمین جشنواره بین المللی قصه گویی که به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، به روایت داستان هایی به زبان اشاره برای کودکان ناشنوا و کم شنوا پرداخت که مورد استقبال و استقبال قرار گرفت. با زینب رنجبر درباره کودکی، مروج کتاب قصه گویی و تسهیلگر کودکان ناشنوا گفت وگویی انجام داده ایم. اعتقاد بر این است که کار اصلی من ارجاع بصری به کلمات است. لازم به ذکر است که در این زمینه از قابلیت های زبان استاندارد افراد ناشنوا استفاده می کنم.
- مروج فرهنگ مطالعه در جامعه طبیعتاً زمینه هایی دارد که هر مروجی به فراخور جایگاه و جایگاه خود وارد این عرصه می شود. چطور این اتفاق برای شما افتاد؟
دلیل اصلی ورود من به عرصه ترویج فرهنگ کتابخوانی به زمان تولد دخترم برمی گردد، زمانی که مادر شدم احساس کردم باید برای دخترم کتاب های مناسب تهیه کنم و برایش بخوانم. دوست داشتم دخترم از بچگی با کتاب های خوب آشنا شود. ابتدا نگران بودم که نتوانم کتابهای خوب و متناسب با نیازهای دخترم را پیدا کنم. بعداً متوجه شدم که اکثر مادران این نگرانی را دارند. به همین دلیل وقت گذاشتم و کتاب های مناسب برای کودکان را مرور کردم و تعدادی کتاب مناسب برای خردسالان پیدا کردم که تهیه کردم و برای دخترم خواندم. با بزرگتر شدن دخترم کتاب های مناسب برای بچه های بزرگتر هم تهیه کردم تا اینکه دیدم دید تخصصی تری در این زمینه پیدا کردم و این موضوع به یکی از مهم ترین علایقم تبدیل شد و بخشی از وقتم را برای انتخاب خوب صرف می کنم. کتاب مناسب برای کودکان در سنین مختلف حالا علاوه بر دخترم، برای بچه های دیگر هم این کار را می کردم.
- اشاره کردید که بر اساس یک نیاز اساسی وارد این عرصه شدید و سپس به تدریج دیدگاه شما حرفه ای و تخصصی شد. به عنوان یک بزرگسال، چه جذابیتی در دنیای کودکان و نوجوانان دیدید که به دنبال آن به صورت حرفه ای بودید؟
البته دنیای کودکی و نوجوانی جذابیت های خاص خودش را دارد که من را هم جذب کرد. البته در ابتدا فقط می خواستم کتاب های کودک را انتخاب کنم که علاوه بر سرگرمی جنبه کاربردی و متناسب با نیاز کودکان در سنین مختلف داشته باشد. راستش من در ابتدا استرس داشتم که این دو هدف همزمان محقق نمی شود، اما وقتی دقت کردم و وقت گذاشتم، دیدم ممکن است. یعنی می توان کتابی را برای کودکان انتخاب کرد که علاوه بر جنبه سرگرمی، جنبه های آموزشی و کاربردی را همزمان با هم ترکیب کند. البته فهمیدم که رسیدن به این هدف و لازمه نیاز به دید کارشناسی و تخصصی دارد. با توجه به علایقی که در این مدت در درونم شکل گرفت وارد حرفه ای شدم و به صورت جدی و حرفه ای به کار ادامه دادم.
- چگونه ابعاد حرفه ای و تخصصی تری به ظاهر و طرح های خود اضافه کردید؟
در این زمینه دو سازمان فعال در امور کودکان به من کمک زیادی کردند: مؤسسه تحقیقات بین المللی کودکان و مؤسسه تاریخ ادبیات کودکان، هر دو دوره های کارگاهی برای علاقه مندان به دنیای کودکان.
ارائه می دهند. من نیز در این کارگاه ها شرکت کردم و به طور حرفه ای با محیط کار کودکان به ویژه در زمینه تسهیل فرهنگ مطالعه برای این گروه سنی آشنا شدم.
- به عنوان مروج و تسهیلگر فرهنگ کتابخوانی در بین کودکان، آن روزها از چه ترفندی استفاده می کردید؟
برای کتابهایی که انتخاب میکنم، یک «طرح فعالیت» ایجاد میکنم تا بتوانم کودکان و نوجوانان بیشتری را به برنامههایم جذب کنم. مثلاً بسته به حال و هوای کتاب، ماسک و کاردستی درست میکردم یا بازی طراحی میکردم تا بچهها به برنامه کشیده شوند. با استفاده از این ترفندها اشتیاق کودکان به مطالعه بیشتر شد و با اشتیاق بیشتری به سمت کتاب گرایش پیدا کردند.
- بخشی از فعالیت های تسهیل گری شما در حوزه تحصیلی به قصه گویی ختم شد، چگونه این اتفاق افتاد؟
من از کودکی به قصه گویی علاقه داشتم و به یاد دارم که برای خواهر کوچکترم در خانواده قصه می گفتم. وقتی در مراسم تسهیل فرهنگ خوانی متوجه شدم که بخشی از این کار از طریق قصه گویی انجام می شود، این موضوع را با جدیت دنبال کردم و در دوره های قصه گویی شرکت کردم. حضور جدی من در این بخش به جشنواره قصه های مادران در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برمی گردد که در آن شرکت کردم و فعالیتم مورد توجه قرار گرفت. روایت داستان را با علاقه دنبال کردم. البته این مصادف با شیوع کرونا بود، چرا که مجبور شدیم این فعالیت را از طریق فضای مجازی دنبال کنیم. اتفاقاً در آن روزها تصمیم گرفتم برای کودکانی که شرایط متفاوتی نسبت به کودکان عادی داشتند کاری متفاوت انجام دهم و برای این منظور شروع به قصه گویی برای کودکان ناشنوا و کم شنوا کردم که بعدها موضوع اصلی آثارم شد. فعالیت ها.
- آیا در این زمینه انگیزه و مهارت داشتید یا بعداً به آن دست یافتید؟
شروع داستان به آخرین روز جشنواره قصه در پرورشگاه برمی گردد که برگزارکنندگان جشنواره آخرین روز این رویداد فرهنگی را به قصه گویی برای کودکان ناشنوا و کم شنوا اختصاص دادند. من هم این اتفاق را دیده ام و دیده ام که چقدر بچه های ناشنوا و کم شنوا از این برنامه راضی هستند. به همین دلیل به این نوع فعالیت ها پیوستم تا به شادی این کودکان کمک کنم. البته ورود به این عرصه سختی های خاص خودش را داشت. باید زبان اشاره را مخصوص این بچه ها یاد می گرفتم. به عنوان مروج و قصه گو برای مرحله جدید فعالیتم، به کانون ناشنوایان رفتم و دو سال وقت گذاشتم تا زبان اشاره را یاد بگیرم و در قصه گویی برای ناشنوایان و کم شنوایان تسلط بیشتری پیدا کنم.
- رویکرد شما برای قصه گویی برای کودکان ناشنوا و کم شنوا چیست؟
در این بخش بیشتر با درمانگران همکاری دارم. آنها از من می خواهند که کتاب های مناسب برای کودکان ناشنوا و کم شنوا را انتخاب کنم و آنها را به زبان اشاره ترجمه کنم. این عمل “سیگنال” نامیده می شود. درمانگران به طور مستقیم با کودکان ناشنوا و کم شنوا ارتباط برقرار می کنند و در این راه از ابزارهای فرهنگی مانند شعر، آهنگ و داستان استفاده می کنند. انتخاب و ترجمه این آثار به آنها کمک زیادی می کند، وظیفه من اقتباس از آثار فرهنگی و ادبی برای کودکان ناشنوا و کم شنوا است که معادل های تصویری کلمات را برای آن انتخاب می کنم.
- آیا اصول ثابت و مشخصی برای این منظور دارید یا برای هر مورد راه حلی جدید و متفاوت انتخاب می کنید؟
ابتدا باید بپذیریم که همه کودکان این گروه کاملا ناشنوا نیستند. برخی از آنها کاملا ناشنوا هستند و برخی دیگر درجات شنوایی متفاوتی دارند. بنابراین، همه کودکان این گروه زبان اشاره را نمی دانند. زیرا کودکی که کاملاً ناشنوا نیست و کمی شنوایی دارد، اطلاعات کاملی از جزئیات زبان اشاره ندارد. بنابراین کار اصلی من ساختن علائم کلمه بصری است. البته، در این زمینه، من از توانایی های زبان استاندارد برای ناشنوایان استفاده می کنم. با توضیح اینکه اگر فردی کاملا ناشنوا است و از زبان اشاره و لب خوانی استفاده می کند و اگر کم شنوا است و از کاشت حلزون استفاده می کند و تا حدودی صدا می شنود، باید کتاب هایی را انتخاب کنم که کلمات کمتر و تصاویر بیشتری داشته باشند.
- آیا کتاب های کافی در این زمینه وجود دارد؟
بله، خوشبختانه دست ما پر است و کار اصلی مروج کتاب انتخاب کتاب های باکیفیت و متناسب با دایره لغات ناشنوایان و کم شنوایان است. در این بخش، کتاب های مصور بهترین هستند.
کلوپ کتاب من و مامان
برای ارتقای سطح فرهنگ کتابخوانی در بین کودکان کارگاهی با عنوان “مادر من و باشگاه کتاب من” برگزار کردم که در آن کتاب های خوب را به مادران معرفی کردم و به آنها آموزش دادم که چگونه به شیوه ای جذاب و موثر برای فرزندان خود بخوانند. آنها شعار این باشگاه «خودت را برای بلندخوانی آماده کن» بود، زیرا معتقدم والدین باید ابتدا کتاب را خودشان بخوانند تا با آمادگی و مهارت هر چه بیشتر برای فرزندانشان بخوانند. زمانی که فعالیت های کتابخوانی فرزندانم را با دوستانم در میان گذاشتم، سوالات زیادی از من پرسیده شد و من نیز پیشنهاداتی را ارائه کردم و سعی کردم تجربیاتم را در اختیار دیگران قرار دهم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم این کار را به صورت هدفمندتر به عنوان یک باشگاه کتاب انجام دهم تا افراد بیشتری را با خود همراه کنم. مهمترین هدف من از برگزاری کارگاه این بود که مادران بتوانند با استفاده از خلاقیت مادرانه لذت مطالعه را با فرزندان خود تقسیم کنند. متاسفانه این روزها به دلیل گران شدن کتاب و گسترش نقش فضای مجازی در تربیت کودکان (و البته جذابیت غیرقابل انکار آن) می بینیم که کتابخوانی برای کودکان نسبت به گذشته کمرنگ شده است. راه حل هایی برای مقابله با این چالش ها وجود دارد. برای داشتن فرزندی مشتاق شنیدن قصه نیازی به خانه ای پر از کتاب های مختلف نداریم، به مجموعه کتابخوانی نیاز داریم. یعنی کتاب های خوب را معرفی کنیم و به همدیگر هدیه کنیم و از تاثیرات خوب کتاب به هم بگوییم. به نظر من سری کتاب ها به این صورت است: از من تا کتاب، از کتاب تا کتاب خواندن و از کتاب خواندن تا زندگی.
hamshahrionline به نقل از تینو