به گزارش سایت تینو، یازدهم ماه جاری خبر جنایت هولناکی در محله پنگ تن مشهد رسید که نیروهای پلیس را بر آن داشت تا به یک ساختمان مسکونی در خیابان پنگ تن 55 مراجعه کنند. بررسی های اولیه نشان داد جوانی به نام «حسین ر» 23 ساله به طور ناگهانی وارد خانه پدرش شده و او را در خانه اش کشته است.
هیچ نشانه ای از ندامت در چهره متهم دیده نمی شد!
پس از جمع آوری این اطلاعات، ماموران انتظامی با دستور سرهنگ جعفرخانی، رئیس کلانتری، پنج عدد دستبند بر روی دستان متهم جوان قرار دادند و سپس با حفظ صحنه جنایت، قتل مشهد را به قاضی ویژه مشهد اطلاع دادند.
طولی نکشید که خودروی حامل قاضی دکتر صدیق صفری در کنار ساختمان محل حادثه توقف کرد و به این ترتیب تحقیقات قضایی وارد مرحله جدیدی شد. دوربین ها فعال شد و توسط قاضی شعبه 255 بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب از سه متهم حاضر در صحنه جنایت سوالات علمی و تخصصی پرسیده شد.
در حالی که هیچ نشانه ای از پشیمانی در چهره متهم دیده نمی شد، مادر و پسر سعی کردند با مخالفت با یکدیگر از مجازات قانونی دفاع کنند اما در همان زمان زن غریبه در گوشه اتاق در افکارش گم شد. او به آینده تاریک خود فکر می کرد.
پس از دقایقی و با اشاره به مقام قضایی، متهم قاتل ابتدا مقابل دوربین قضائی و پس از توضیح اتهام و تاکید بر مواد قانون مجازات اسلامی مربوط به بیان حقایق قبل از جنایت خصوصی قتل، قرار گرفت. قاضی به سوالات علمی و قضایی پاسخ داد.
می خواستیم در لحظه حساس آنها را بگیریم!
آیا اتهام قتل عمد را قبول دارید؟ بله موافقم اما قصد کشتن پدرم را نداشتم. من هرگز به گربه لگد نزده ام، چگونه می توانم یک نفر را بکشم؟! من خودم با 110 تماس گرفتم و به قتل اعتراف کردم. وقتی پدرم آمد خانه تاریک بود و همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.
قاضی صفری پس از مشاهده جسد برهنه مقتول از متهم پرسید: شما چپ دست هستید؟ بله، چاقو در دست چپ من بود.
چند لانژ دارید؟ من ضربه ای زدم اما خودش جلو رفت.
اگر قصد کشتن نداشتی چرا به اورژانس زنگ نزدی؟ من با پلیس 110 تماس گرفتم. احساس ترس می کردم و می خواستم تسلیم شوم.
با پدرت اختلاف داشتی؟ ما با هم مشکل داشتیم و به همین دلیل با هم رفت و آمد نداشتیم. یعنی کمتر به خانه پدر و مادرم می آمدم. به هر حال، در هر خانه ای تفاوت هایی وجود دارد.
آیا قبل از قتل الکل یا مواد مخدر مصرف می کردید؟ من بخاطر اعتیادم قرص میخورم به همین دلیل نصف قرص B2 را مصرف کردم.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی بکشی؟ پدرم با زن غریبه ای رابطه داشت. همه ما این را می دانیم. حتی برادرم گوشی پدرم را هک کرد و پیامک های او را دیدیم. به همین دلیل اول شب (20 آذر) مادرم با من تماس گرفت و به من خبر داد که در خانه پدرم زن غریبه ای وجود دارد. من که در همان نزدیکی زندگی می کنم، بلافاصله به خانه پدر و مادرم رسیدم.
مادرم ته پله ها ایستاده بود که چاقو را از دستش گرفتم و همزمان فیوز کنتور برق را زدم تا خانه تاریک شود. بلافاصله از پله ها دویدم و وقتی در اتاق را باز کردم با پدرم روبرو شدم و چاقو را در سینه اش فرو کردم.
مادرت چگونه متوجه حضور زن غریبه شد؟ گفتی ما همه از رابطه آنها با خبر هستیم. همان روز مادرم به بهانه رفتن به خانه خاله ام از خانه خارج شد و مطمئن بود که پدرم آن زن غریبه را به خانه خواهد آورد. در واقع قرار بود آنها را در خانه دستگیر کنیم. وقتی به خانه رسیدم و به مادرم زنگ زدم صدای خنده هایشان از داخل اتاق به گوش می رسید. اگر بلافاصله با پلیس تماس می گرفتیم، آنها رابطه خود را انکار می کردند. به همین دلیل منتظر بودیم در لحظه حساس اقدام کنیم.
چه کسی چاقو را به تو داد؟ مادرم!
آیا او را در خانه حبس کرده بودند؟ بله، چون کلید پشت قفل در بود، مجبور شدم کلید را با سوزن بیاندازم تا بتوانم با کلید خودم در را باز کنم.
اگر خانه تاریک بود، پدرت را چگونه دیدی؟ هوا تاریک بود اما جلوی پایم را می دیدم و تا زمانی که به خودم چاقو زدم متوجه نشدم که پدرم را کشته ام.
شوهرم هیچ وقت حتی یک لبخند هم به من نزند، اما با آن زن…
در ادامه تحقیقات قضایی در محل جنایت، مادر متهم قاتل که او نیز به اتهام مشارکت در جنایت قتل عمد دستگیر شده است به سوالات قاضی دکتر صدیق صفری پاسخ داد.
چه کسی به شما گفته است که یک خانم عجیب در خانه شما وجود دارد؟ من نمی دانم. پسر کوچکترم گفت شوهرم در خانه با یک خانم است.
از چه زمانی از رابطه همسرتان با زن دیگری مطلع شدید؟ زمان زیادی که این موضوع را به او گفتم، او ما را ساده فرض کرد و ادعا کرد که این تصاویر از اینستاگرام است. کاش من هم کلاهبردار بودم!
چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟ نمیدونم ذهنم گیر کرده بود
چاقو را از کجا آوردی؟ قبل از رفتن او را از داخل خانه برد. چون قصد کشتن همسرم را داشتم که با آن زن غریبه دیدم که پسرم درگیر این ماجرا شد.
مشکلت با همسرت چیه؟ مشکلی نداشتیم اما حتی یک بار هم به من لبخند نزد و با این زن غریب دعوا کرد. وقتی از رابطه آنها مطلع شدم، حالم خیلی بد شد. شوهرم مرا اذیت می کرد.
او تاجر بود، عاشق من شد
همزمان زن جوانی که اکنون از رابطه با مردی غریبه ابراز پشیمانی می کرد، درباره نحوه آشنایی با «علی رضا» (مقتول) نیز گفت: شوهرم مرا ترک کرد و نتوانستم کرایه خانه را پرداخت کنم. و به همین دلیل به دنبال یک خانه کوچک بودم و بیش از حد توانم از عهده مخارج زندگی بر می آمدم. این مرد هم تاجر بود. وقتی به بنگاه املاک او رفتم تا برایم خانه ای برای اجاره پیدا کند، او عاشق من شد. او شماره تلفن مرا از قرارداد گرفت و همچنان با من تماس می گرفت یا پیام می داد و علاقه خود را به من ابراز می کرد.
او حتی اصرار داشت که ماشینش را به نام من ثبت کند اما من قبول نکردم. او از رابطه عاشقانه خود با همسرش راضی نبود و مدعی بود که او بیشتر وقت خود را صرف امور مذهبی و شرکت در مجالس زنان محلی می کند و به همسرش فکر نمی کند. هر بار که تاجر را می دیدم، ادعا می کرد که برای ناهار نان و پنیر دارد. خلاصه با این ادعاها مرا به خانه اش کشاند که این ماجرا اتفاق افتاد.
تحقیقات در خصوص سایر ابعاد این جنایت هولناک همچنان ادامه دارد.