شهروندی آنلاینداستان زندگی حاج جلیل خسروشاهی چند افسانه شگفت انگیز ندارد با این تفاوت که ماجراهای زندگی این مرد خوب همگی واقعی است و فقط به افسانه شباهت دارد. یک طرف زندگی او آنقدر طبیعی و عادی است که نمی توان باور کرد که طرف دیگر این زندگی پر از اتفاقات بزرگ از نوع خیرخواهانه و خیرخواهانه است. تولد و کودکی حاج جلیل مثل همه زندگی ها بود. وی در سال 1298 در خانواده ای پرجمعیت و دارای هفت برادر و خواهر در تبریز به دنیا آمد. پدرش حاج غفار خسروشاهی تاجر بسیار بزرگ و موفقی بود و در شرکت های مختلف سهام قابل توجهی داشت و با دو تن از برادرانش حاج میرزا حسن و حاج حسین که از تاجران سرشناس بودند کار می کرد.
ساره سلطان خسروشاهی مادر جلیل نیز زنی متدین و پاکدامن بود و نسبت به تربیت صحیح فرزندان بسیار حساس بود. هوش و استعداد اعضای خانواده خسروشاهی به خوبی شناخته شده بود بازار سلطانی تبریز دوران سربازی جلیل مصادف با اشغال ایران توسط نیروهای خارجی بود.
جلیل تنها 19 سال داشت که پدرش او را به یک کارخانه نساجی آذربایجانی در قزوین که در آن سهام داشت فرستاد و با کمک یک مهندس ایتالیایی به نام سومارگو به مدت دو سال کارخانه را به نحو احسن اداره کرد. جلیل برای یادگیری زبان انگلیسی هر روز یک برنامه آموزشی 15 دقیقه ای زبان را پشت سر می گذاشت و از یک ارمنی می خواست که در یادگیری این زبان به او کمک کند. او به نقاشی نیز علاقه داشت، اما به دلیل تعصب خانواده اش این هنر را پنهانی آموخت. پس از مدتی به آلمان رفت. اوضاع آلمان بعد از جنگ جهانی آشفته بود و او با زبان آلمانی آشنایی نداشت، اما با پشتکار فراوان موفق به کسب مجوز تجارت فرش شد. او دست از تلاش برنداشت و توانست نماینده بسیاری از محصولات در ایران باشد. جلیل خسروشاهی مردی پرتلاش بود و هرگز در این راه شکست نخورد. او در سال 1336 با برادرش شریک شد و بدین ترتیب شرکت «مینو» تأسیس شد. خسروشاهی 19 سال از عمر خود را در آلمان گذراند و با وجود شرایط مالی خوب، هرگز برای خود خانه نخرید. نظر خسروشاهی این بود که خانه من ایران است و روزی به آنجا برمی گردم.
مرگ همسر و نقطه عطف زندگی
حاج جلیل که در سال 1323 با دختر عمویش رفعت کمبنه ازدواج کرد، در سال 1344 همسر 42 ساله خود را بر اثر بیماری خون از دست داد. مرگ همسرش نقطه عطفی در زندگی او شد. یک روز که برای حفاری در انبار فرش خانه تجاری خود در هامبورگ رفت، این سوال برایش پیش آمد: چه فرقی می کند که این مقدار فرش داشته باشم یا کمتر! آیا این مقدار دارایی می تواند غم مرا کم کند؟ از آنجا تصمیم می گیرد پس از 19 سال به همراه دخترانش به ایران بازگردد.
وی در ایران با عالم بزرگوار مرحوم صفر هرندی که شبها در مسجد هرندی به فراگیری علوم حدیث می پرداخت و سید علی نسب که از صنعتگران امین و صاحب نام بود آشنا شد و با آنان شروع به کار کرد. مرحوم صفر هرندی و آقای علی نسب روحیه خسروشاهی را می شناختند، لذا ایشان را با چند خانواده آواره آشنا کردند و این فصلی از فعالیت خسروشاهی در این زمینه شد و ظرف چند سال 180 خانوار در قم، 160 خانوار در قم. تهران و 150 خانوار در تبریز تحت حمایت او بودند.
خسروشاهی خانه های اجاره ای این خانواده ها را خرید و به نام فرزندان این خانواده ها سند صادر کرد. مخارج زندگی آنها را هر ماه تامین می کرد. در واقع، او صدها کودک را تحت مراقبت خود داشت، بدون اینکه آنها هرگز چهره او را ببینند. خسروشاهی به فرزندان تحت سرپرستی خود کمک کرد تا تحصیل، کار و زندگی پیدا کنند. تهیه ده ها هزار جفت کفش برای نیازمندان یکی دیگر از کارهای او بود. جلیل خسروشاهی زیر نظر گلشن و دکتر ساکایی بنیاد پزشکی بیماران نیازمند را تأسیس کرد. این سازمان تا آخرین مراحل بهبودی از نیازمندان حمایت می کرد. بعد از انقلاب که کارخانه «مینو» ملی شد، هیچ عکس العمل شدیدی نشان نداد و به سادگی گفت; اگر ملی شدن این صنعت به نفع مردم کشورم باشد، من مخالفتی ندارم. زمانی که سرمایه داران وام های کلان دولتی در خارج از کشور دریافت کردند، او کارخانه های خود را در ایران توسعه داد، زیرا نمی خواست به دلیل اوضاع آشفته کارگران در کشور، شغل خود را از دست بدهد. در زمان جنگ بیشتر سرمایه خود را از خارج به حساب ارزی نزد هلال احمر واریز کرد.
ساخت مدرسه در روستاهای دورافتاده
حاج جلیل تصمیم گرفت در روستاهای دورافتاده و محروم مدرسه بسازد که فرزندانش برای رسیدن به مدرسه مجبور بودند از رودخانه ها و کوه ها و جنگل ها عبور کنند. اولین کار شایسته او در امر مدرسه سازی، ساخت 12 کلاس مدرسه به نام دوازده امام در خسروشهر، آذرشهر، شبستر و تبریز بود. او معتقد بود که مدارس باید در جاهایی ساخته شود که کسی مدرسه نسازد. می گفت هر جا مدرسه باشد رونق دارد. اما دو شرط بسیار مهم داشت. اولاً مدارس در دل روستا باشند و ثانیاً در کنار جاده نباشند! در این حالت و با یک تیم سازمانی فعال و متفکر تا لحظه مرگ بیش از 700 مدرسه ساخت.
ساختن مدرسه تنها آرزویش نبود. در واقع توجه به وضعیت محرومان آن مناطق و توجه به هزینه های درمانی و هزینه های دیگر دانش آموزان از جمله اقداماتی بود که نمایندگان آن اعلام کردند. عینک، لباس، کفش و کتاب همیشه آماده بود. حتی برخی از بیمارانی که در مناطق محروم بودند و نمی توانستند به تبریز و مراکز درمانی مجهز بیایند، از طرف تیم حاج جلیل به تبریز آمده بودند، در بهترین مکان اسکان داده شدند و پس از طی مراحل درمانی به روستای خود بازگشتند. تیم تشکیلاتی حاج جلیل نیز هر از چند گاهی باید تماس می گرفت و از وضعیت این افراد گزارش می داد. بسیاری از مسئولیت های اجرایی را افراد نزدیک به حاج جلیل و دوستانش انجام می دادند. اما این همه فعالیت های این نیکوکار نبود. راه اندازی نشریات فنی در ایران و پایه گذاری آموزش فنی و حرفه ای در کشور گامی در جهت اعتلای فرهنگ و آینده سازان این مرز و بوم است.
حاج جلیل همیشه معتقد بود ثروتی که دارم حاصل هوش و نبوغ من نیست، بلکه توزیع نامتعادل ثروت است که همه اینها را به من داده است. تواضع کم نظیر و در عین حال بزرگواری و کار او، نام حاج جلیل خسروشاهی را در زمره بزرگ ترین نیکوکاران ایران قرار داد.
سه دامنه ایجاد کنید
تاریخ معاصر حاج جلیل خسروشاهی را بنیانگذار فرهنگ مدرسه در ایران، بنیانگذار سازمان فنی و حرفهای در ایران و بنیانگذار اقتصاد مدرن در ایران و خاورمیانه معرفی میکند. ایجاد انتشارات هنر ایران یکی از کارهای این نیکوکار و دوستدار فرهنگ و مردم بود که هر ساله حاج جلیل سود آثار و کارخانه های خود را برای معتمدین خود در سراسر کشور می فرستاد و از آنان می خواست که مدارسی بسازند. مورد ایران در نتیجه این تصمیم و تلاش او، مدارس زیادی در روستاهای دورافتاده این مرز وجود داشت، اما سار در هیچ مدرسه ای نام خسروشاهی را ندید و در هیچ مراسم افتتاحیه ای حضور نداشت.
بسیاری از مدارسی که او سال ها پیش ساخته است در هیچ کجا ثبت نشده اند. علاوه بر مدرسه سازی، بیش از هزار سرویس بهداشتی نیز در مدارس سراسر ایران ساختند و انتشارات فنی ایران را راه اندازی کردند که برای ارتقای سطح علمی کشور کتاب های مفید و فرهنگ ساز برای کودکان، جوانان و عموم مردم منتشر کرد. سرانجام حاج جلیل خسروشاهی روز دوشنبه 14 شهریور 1385 در سن 88 سالگی در منزل خود در سوئیس درگذشت. در زمان درگذشت حاج جلیل برای افتتاح چند مدرسه در روستاهای ایران از طرف ایشان روبان بریده شد. جلیل خسروشاهی پدر هزاران کلاس درس و ده ها هزار دانش آموز و معلم در این کشور است.
hamshahrionline به نقل از تینو