دسیسه رمال عاشق برای دختر مورد علاقه‌اش | سارقان باغ خانوادگی زن مهمان را ربودند + عکس

تبلیغات بنری


به گزارش پایگاه اینترنتی تینو، حدود یک ماه پیش در حالی که ساعت یک بامداد را نشان می داد، مردی وحشت زده با پلیس 110 تماس گرفت و حادثه هولناکی را فاش کرد. وی گفت: چهار مرد مسلح به شمشیر و قمه وارد باغ خانه من شدند و دست و پای خانواده ام را بستند و دو خودرو زانتیا و ام وی ام و تلفن همراه ما را سرقت کردند.

پس از این تماس تلفنی، جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی بلافاصله وارد عمل شد و با توجه به اهمیت وقوع جرایم خشن در مشهد، علاوه بر صدور دستورات ویژه برای پیگیری سریع و دقیق موضوع، از فرمانده انتظامی فردوسی خواستار شد. ایستگاه فرماندهی عملیات فوق الذکر و گزارش نتایج کامل بررسی ها. با این دستور پلیس، سروان مصطفی حسنی بلافاصله به همراه گروهی از کارآگاهان در تاریکی شب راهی روستای دهشک شد و تحقیقات تخصصی را آغاز کرد.

مرد 52 ساله ای به افسر پلیس گفت: به همراه خانواده در حال استراحت در پارک بودم که ناگهان 4 مرد نقابدار مسلح از دیوار وارد پارک شدند و دست و پای ما را با نوار گشاد بستند. سپس گوشی های ما را گرفتند و در حالی که مدارک هر دو خودرو داخل داشبورد بود، دو خودرو را سرقت کردند.

زمانی که شاکی در حال شرح این ماجرا بود ناگهان از زنی به نام «الف» یاد کرد و مدعی شد که افراد نقابدار از مهمان ما نیز سرقت کرده و او را برده اند.

با این جمله ماجرا اهمیت خاصی پیدا کرد و پس از دقایقی و با دستور قاطع سرتیپ دوم احمد قاردان، تحقیقات تخصصی پلیس وارد مرحله جدیدی شد. اما این مقام ارشد انتظامی تاکید کرد که نیروهای پلیس باید احتمال جعلی بودن گروگانگیری را نیز با توجه به تحلیل یک کارشناس جنایی بررسی کنند. به همین دلیل گروهی از ماموران نیروی انتظامی شبانه با عده ای از افراد معتمد روستا تحقیقات مبهم انجام دادند.

بررسی های آنها نشان داد مرد 52 ساله چند سالی است که در این منطقه سکونت دارد و در پروژه های مهم راهسازی فعالیت می کند و گاها متهم به اختلافات مالی با دیگران است.

طولی نکشید که پلیس به طور مخفیانه اطلاعات خود را تکمیل کرد و دوباره بررسی ماجرای آدم ربایی را آغاز کرد، اما اثری از ورود آدم ربایان از دیوار نبود و شاکی شماره پلاک خودرو را به خاطر نداشت. . به همین دلیل فرمانده کلانتری با شماره تلفن «الف» (مهمان ربوده شده) تماس گرفت و او در کمال ناباوری به تماس پاسخ داد.

«الف» گفت: دو آدم ربا من و همسرم را به خودروی شخصی‌مان بردند، دست و پای همسرم را بستند و به خانه‌مان در منطقه احمدآباد بردند. بعد خانه ما را به دنبال قرارداد ماشین زانتیا زیر و رو کردند و در نهایت نزدیک به 800 میلیون تومان از طلاهایم را دزدیدند و رفتند.

این داستان شگفت انگیز با احضار الیف و همسرش روند تحقیقات را تغییر داد. این مرد 37 ساله در مواجهه با پلیس درباره آدم ربایان گفت: حدود 7 سال پیش در یکی از پارک های مشهد با خانواده ک (مردی 52 ساله) آشنا شدیم که از شمال به مشهد آمدند ما آنها را به دلیل ورشکستگی مالی به خانه خود بردیم و از این طریق با هم آشنا شدیم و وقتی فهمیدم که در پروژه های بزرگ راهسازی کار می کند، به او پول دادم تا من هم بتوانم. منفعت به عنوان شریک

وی ادامه داد: اما مدتی است که احساس می کنم دوباره وضعیت مالی خوبی ندارد و ممکن است فرار کند. ماجرا به ریمال جوان که عاشق دختر ک بود گفته شد، اما آن دختر خواستگاری او را رد کرد که باعث ناراحتی ریمال شد. به همین دلیل او و دوستانش نقشه سرقت و آدم ربایی را طراحی کردند.

تحقیقات پلیس برای کشف منشأ این ماجرای عجیب همچنان ادامه دارد چند ساعت بعد مردی 52 ساله با پلیس تماس گرفت و مدعی شد سارقان به «الف» اطلاع دادند که خودروها و گوشی های مسروقه را پس می دهند. به همین دلیل ماشین ها را در یک کوچه گذاشتند و نزدیک محل اقامت ما و ماشین ها هم آنجا بودند.

ساعتی بعد با انتقال خودروها به کلانتری، عملیات پلیس با بازجویی فنی «الف» ادامه یافت. او بخش دیگری از زوایای پنهان این ماجرای شگفت انگیز را فاش کرد و خطاب به سروان حسنی گفت: وقتی می ترسیدم «ک» فرار کند، حوالی ساعت پنج عصر به باغشان رفتم و با او صحبت کردم زیرا «ک» ” این ماجرا و دستگیری را پذیرفت و اعتماد من برای حمایت از سرمایه گذاریم قرارداد ماشین زانتیا را ثبت کرد و به همین دلیل ماجرای دزدانی که دنبال گردنبند بودند را گفتم.

وی افزود: آن شب ساعت 23 دوباره به خانه ک مراجعه کردم. شوهرم بیرون باغ ایستاد و من وارد خانه شدم ناگهان مردان نقابدار وارد شدند و دست و پای همه را با چسب بستند و دو تا از آنها دو ماشین را بردند و ما را به خانه بردند. اما این طرح توسط جوان رمال طراحی شده است که اکنون گوشی ها را پس داده است.

این زن جوان از مسئولین مدرسه ضمن تشریح این ماجرای عجیب مدعی شد زمانی که افراد نقابدار در حال بردن من و همسرم به خانه مان بودند، دیدیم خودروی گشت پلیس با سرعت به سمت روستا در حال حرکت است و ما نمی توانیم حرکت کنیم.

پس از برملا شدن این معمای پلیسی که تا صبح روز بعد باعث سردرگمی ماموران انتظامی شد، در حالی که زمزمه های شکایت طرفین شنیده می شد، پرونده ای تشکیل و به مراجع قضایی ارجاع شد.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری hamshahrionline

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *