تمام اقتباس های سینمایی و تئاتری از آثار صادق هدایت

تبلیغات بنری


تینو، برادر آروی نژاد: بهرام بیضایی از سال 1998 تاکنون چندین نمایش را در دانشگاه استنفورد اجرا کرده و از ایران مهاجرت کرده است. «جانا و بلادور» نمایشی در سایه است که پس از هفتصد سال احیای نمایشنامه سایه بود که از جمله این اجراها می توان به «طرابنما» و «چهارراه» اشاره کرد. قرار بود بیضایی در آوریل 2019 کنسرت داش آکل به گویندگی مرجان را در همان دانشگاه اجرا کند که به دلیل شیوع ویروس کرونا این نمایش لغو شد. وی در خبری خوشحال کننده در صفحه اینستاگرام خود از اجرای این نمایش در برکلی کالیفرنیا خبر داد. این سریال بر اساس رمان داش آکل از صادق هدایت ساخته شده است و در اینجا داستان از نگاه مرجانه روایت می شود که عشقش داش آکل را کشت.

البته نمایش بیضایی اولین اثری نیست که از نوشته های صادق هدایت اقتباس شده است و قبل و بعد از انقلاب نمایشنامه ها و فیلم هایی بر اساس داستان های صادق هدایت تولید شده است:

داش عقل، مسعود کیمایی، 1350

مهم ترین و معروف ترین فیلم بر اساس نوشته های صادق هدایت توسط مسعود کیمیایی ساخته شده است. کیمیایی در سال 1350 داستان داش آکل را از مجموعه سه قطره خون برای ساخت فیلم انتخاب کرد. داستان مردی است که به محض مرگ از سوی یکی از حاجیان معروف شیرازی سرپرستی خانواده و اموالش را به عهده می گیرد، پس از مرگ حج، با رفتن و بازگشت به خانه اش، عاشق دخترش مرجان می شود، اما لاتی. و مردانگی او اجازه نمی دهد او را به خاطر دختر جوانی که به او سپرده شده دوست داشته باشد. در مقابل داش آکل کاک رستم قرار دارد که دشمنی عجیبی با او دارد و برای حفظ عظمت خود تصمیم به کشتن داش آکل گرفت و یک شب این تصمیم را اجرا می کند. او را کتک می زند و داش آکل نیز پس از خفه کردنش می میرد. در حالی که طوطی تنها همراه او به دست مرجانه می رسد و مرجانه از این طوطی به عشق داش آکل پی می برد، وقتی آخرین جمله را برای داش آکل تکرار می کند: مرجان عشق تو مرا کشت.

این فیلم حاوی عناصری از فیلم فارسی و البته ویژگی های دیگر فیلم های کیمیایی است: مردانگی، پایبندی به دوستی، نامردی و مرگ که پیروزی قهرمان است.

تمامی اقتباس های سینمایی و تئاتری از آثار صادق هدایت

بوو کور، کیومرث درمبخش، 1353

رمان سورئال صادق هدایت وقتی در سینما اقتباس می شود طبیعتاً به اثری سوررئالیستی تبدیل می شود. در سال 1953 کیومرث درمبخش، فیلمبردار و مستندساز، فیلم پوو کاور را با عنوان فرعی زندگی و مرگ صدیق ساخت که در آن راوی پریشان رمان هدایت به زیارت قبر او می رود. این فیلم نیز مانند رمان، اگرچه همانطور که گفته شد با تغییراتی، داستان مردی را روایت می‌کند که شبی زنی اثیری را می‌بیند که زیر درخت و در کنار پیرمردی از پنجره اتاقش ایستاده است. فردای آن روز زن به خانه مرد می آید و مرد او را مرده می بیند و او را تکه تکه می کند و با دربان از شهر خارج می کند.

تمامی اقتباس های سینمایی و تئاتری از آثار صادق هدایت

صحیرا، داود میرباقری، ۱۳۷۶

«جادوگر» به کارگردانی داوود میرباقری بر اساس داستان صادق هدایت درباره عروسک پشت پرده ساخته شده است. هدایت داستان مردی را به تصویر می کشد که تمام زندگی اش تحت کنترل خانواده اش است. بر اساس میل آنها با پسر عمویش ازدواج کرد و در فرانسه تحصیل کرد. اما ناگهان متوجه می شود که این چیزی نیست که از زندگی می خواهد. این کودک خجالتی، غمگین و افسرده (همانطور که هدایت در داستان او را به تصویر می کشد) ناگهان شورش می کند و تصمیم می گیرد اوقات خوشی را سپری کند. همان شب عاشق یک مدل پنجره شد و او را با خود به ایران آورد. همسرش فرخنده او را ساعت ها می بیند که به یک مدل نگاه می کند و مجذوب او می شود و همین باعث می شود به مدل همسر محبوبش روی بیاورد. یک شب وقتی خودش را شبیه مدل کرد و ایستاد، همسرش از حرکت او ترسید و با اسلحه ای که در جیبش بود به او شلیک کرد. بدون اینکه بداند همسرش را کشته است.

داود میرباقری در سال 1355 اقتباسی سینمایی از این داستان کوتاه توسط هدایت با عنوان صحیرا با تغییرات فراوان ساخت. اگر عروسک پشت پرده از آداب و رسوم باستانی و اطاعت کامل زنان از مردان انتقاد می کند، صحیرا میرباقی بیشتر یک ملودرام خانوادگی است و در نهایت این عروسک است که نابود می شود تا زن.

تمامی اقتباس های سینمایی و تئاتری از آثار صادق هدایت

داش عقل، محمد عرب، 1397

جدیدترین اقتباس سینمایی از داستان های صادق هدایت در سال 1376 و اقتباسی دیگر از داش عقل به نویسندگی منصور ابراهیمی و کارگردانی محمد عرب. ترکیب حسین یاری، مهران غفوریان، محمدرضا شریفی نیا، ارژن امیرفضلی و علی صادقی در این داش هوشمندانه این تصور را ایجاد می کند که با اقتباسی کمدی از رمان هدایت روبرو هستیم، اما اینطور نیست. با وجود لحظات کمدی فیلم، داستان تراژدی عشق نافرجام و مرگ داش آکل است. نکته مثبت این فیلم این است که قصد بازآفرینی داش عقل کیمیایی را ندارد، بازیگرانش مانند بازیگران داش عقل کیمیایی عمل نمی کنند و فیلم مسیر خودش را طی می کند.

علاوه بر این، بر خلاف رمان و فیلم قبلی، نقش مرجان در این فیلم پررنگ‌تر است و حضوری فعال دارد.

تمامی اقتباس های سینمایی و تئاتری از آثار صادق هدایت

اقتباس های تئاتری:

محلل و خوار مردگان اثر شاهین سرکیسیان

شاهین سرکیسیان از کودکی به فرانسه سفر کرده بود و پس از سالها زندگی در این کشور، از نزدیک با ادبیات، فرهنگ و زبان آن آشنا شد. هنگامی که در سال 1315 به ایران بازگشت، در بانک ملی مشغول به کار شد و همین امر باعث شد تا با صادق هدایت که او نیز در بانک ملی کار می کرد، آشنا شود. سرکیسیان پس از تماشای برخی اجراها و مقایسه آنها با آنچه در فرانسه دیده بود، رویای یک تئاتر ملی معتبر را در سر می پروراند. او درباره این دوره گفت: وقتی به ایران برگشتم اصلا فکر نمی کردم در ایران تئاتر وجود داشته باشد. سی سال پیش اولین تئاتری که اینجا دیدم در تئاتر تهران بود. مرحوم دهقان هفته ای یک بار در لاله زار با ارکستر و پرده تئاتر برگزار می کرد، مثل تئاترهایی که صد سال پیش در شهرهای اروپایی ارائه می شد. داشتیم می رفتیم… اما کم کم تئاترها شکوفا شدند، آرزو می کردم که می توانستم حرکت هایی انجام دهم… اولین نمایشی که دیدم تاثیر عجیبی روی من گذاشت. فکر می کردم ممکن است روزی تئاتر کار کنم؟

سپس با گردآوری هنرمندان جوان تئاتر از جمله علی نصیریان، فهیمه خجسته کیا، جمشید لایق، عباس شوانمرد، بیژن مفید و جعفر ولی، خانه خود را به سالن تمرین تئاتر تبدیل کرد. او در تلاش برای اجرای ملی با متن ایرانی، در سال 1335 گروه تئاتر ملی را تأسیس کرد و دو داستان «محلیل و مردخورها» از صادق هدایت را برای نمایش انتخاب کرد و به همراه گروهش به روی صحنه برد. این دو نمایش از کارگردانی با شیوه های نوین کارگردانی خبر دادند. کارگردان البته از صحنه فیلمبرداری کنار گذاشته شد و سال‌ها بعد در حالی که با تب و تاب اجرای روزینها آبی به نویسندگی اکبر رازی را تمرین می‌کرد، درگذشت.

در سال‌های اخیر، اقتباس‌های تئاتری متعددی به‌ویژه از رمان «بوو کور» به نمایش درآمده است. از جمله «بوف کور» که توسط ناصر حسینی مهر در سال 1395 در مجموعه تئاتر شهر ارائه شد که در آن داستان بوف کور با الهام از همین اتفاق در رمان روایت می شد، اما داستان در صحنه ای از آسایشگاه مجنون. «باف نه چندان کور» اقتباسی دیگر به نویسندگی و کارگردانی محمدعلی سجادی در سال 1375 در تماشاخانه ایرانشهر بود. در این بازخوانی از رمان بوف کور، صادق هدایت که این رمان را نوشته است، تصویرگر و راوی سه عنصر اصلی هستند. سال گذشته اقتباسی از داش آکل به نام داش آکل به گویندگی نوش کاکا رستم و کارگردانی حمید شکی در تماشاخانه سنگلج به نمایش درآمد و داستان از زبان نوش کاکا رستم و بر اساس خاطره مسعود کیمیایی در حین تولید روایت می شود. ذهن خطیر. شیخی در مصاحبه ای گفت: داستان ما روایت دیگری از داستان داش آکل و مرجان است و حقیقت و دروغ آن را به نوش کاکا رستم که راوی این داستان جدید است سپرده ایم. داستان اصلی برنامه ما بر اساس اتفاقی است که برای مسعود کیمیایی در حین فیلمبرداری فیلم داش آکل رخ داد. یعنی در حین فیلمبرداری آن فیلم، پیرمردی برنج فروش می آید پیش آقای شیمی و می گوید که عموی رستم است و معتقد است که داستان صادق هدایت نوعی تخیل است و داستان داش اکل و مرجان واقعیت دیگری دارد. طبق آنچه از آقای شیمیدان شنیدم، روایت این شخص کاملاً متفاوت است و در ابتدای ارائه من، صادق هدایت و پیرمرد برنج فروش را در حال دعوا با یکدیگر نشان داد و ما نوعی ماجراجویی را نشان دادیم. اما به هر حال راست و دروغ را به نوشی کاکا رستم سپردیم.

تبلیغات بنری

hamshahrionline به نقل از تینو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *