به گزارش سایت تینو، قسمت هجدهم سری جدید برنامه سینمایی «هفت» جمعه 2 شهریورماه ساعت ده شب پخش شد. پرونده ویژه ای در هفته جاری با حضور محمد خزایی رئیس بنیاد سینمایی برای بررسی عملکرد بنیاد سینمایی در دولت سیزدهم اختصاص یافت.
الخزاعی درباره احتمال ماندنش در نهاد سینمایی گفت: گاهی فکر می کنم مثل میوه های رسیده یک درخت هستیم که اگر به موقع چیده نشود آنها را له می کنیم. من فکر می کنم وزیر باید در مورد معاونان خود تصمیم بگیرد. دلم برای فیلمسازی و تولید تنگ شده است و به نظر من هرکسی در هر جایی که کاری دارد باید آن را به خوبی انجام دهد. من کارمند وزارت ارشاد هستم و البته در یکی از گوشه های وزارت ارشاد کار خواهم کرد.
الخزاعی درباره کیوریتور فجر گفت: من نیامده بودم که کیوریتور جشنواره فجر باشم، اما سال گذشته با آقای اسماعیلی به این نتیجه رسیدیم که در آخرین دوره جشنواره فجر کیوریتور باشم. کشور من دولت سیزدهم البته اگر رئیس بنیاد سینمایی نباشم باید دبیرخانه جشنواره فجر را به رئیس بعدی بسپارم تا برنامه ریزی خودشان را داشته باشند.
من با بزرگترین دیکتاتوری رسانه ای روبرو شدم
خزاعی گفت: در ابتدا به غیر از موضوع کرونا فکر میکردم مشکل دیگری نخواهیم داشت و به دغدغههای دیگری فکر میکردم، اما فکر نمیکردم با مشکلات زیادی مواجه شویم. در روزهای ششم و هفتم دوره من، این عنوان که شامل 50 فیلم توقیف شده است، فضا را خراب کرد. ابتدا مشکل فیلم «ارتش ارشاد» را حل کردیم، سپس فیلم «چپ و راست» و… بیکاری عکاسان و سینماهای تعطیل مشکلات بعدی ما بود. به جشنواره جهانی فیلم فجر رسیدیم و تقریباً هنوز درگیر بیماری کرونا بودیم. با مسئولیت وزارت ارشاد توانستیم قابلیت های بیشتری ایجاد کنیم.
بعد مشکل خانم نوشین میراجی را داشتیم و جریان عجیبی پیش آمد. در ادامه با اکران نوروزی فیلم آقای مهرجویی مواجه شدیم. احساس کردم این فیلم در اکران نوروزی دیده نشد و دوست داشتیم این فیلم بعد از نوروز بهتر دیده شود. من خودم به آقای مهرجویی زنگ زدم و گفتم نگران چیزی نباش. باخبر شدیم که فیلم آقای سعید راچیت در جشنواره کن پذیرفته شده است. ما فیلم را دیدیم و درباره اصلاحات صحبت کردیم و او بدون اصلاح فیلم در جشنواره شرکت کرد. در همان زمان ما جریان “تفنگ خود را بینداز” داشتیم.
برخی از سینماگران به این بیانیه به عنوان یک بیانیه صنفی نگاه کردند و ما تلاش زیادی کردیم تا مشکل فیلمسازان را حل کنیم. موضوع بعدی هجوم سال 1401 بود و عده ای در عرصه فرهنگ و هنر نقش عمده ای در این هجوم داشتند. عده ای در آن زمان جشن های سحر را تحریم می کردند. من بزرگترین دیکتاتوری رسانه ای را در آن زمان زندگی کردم و اگر هنرمندی از جشنواره فجر حمایت می کرد، شخصاً ترور می شد.
داستان پشت نمایشگر “گردنبندهای طلا” با نورهای روشن چیست؟
وی درباره نمایش «گردنبندهای طلا» در جشنواره فیلم فجر در سال 90 گفت: یک روز آقای طالبی با من تماس گرفتند و گفتند که آقای شمقدری اصرار دارد که شما دبیر جشنواره فجر شوید. جلسه داشتیم و همانجا اعلام کردم که فیلم «گردنبندهای طلا» در آن زمان در جشنواره فیلم فجر شرکت نمی کند و در بخش غیر رقابتی خواهد بود. شبی که قرار بود فیلم اکران شود با من تماس گرفتند و از من خواستند این فیلم را اکران نکنم. اما فیلم را نشان دادیم که نگویند مدیر جشنواره خودش فضا را برای فیلمش آماده کرده است. چون نگران مسائل امنیتی و ازدحام جمعیت بودیم، فیلم را با چراغ روشن نمایش دادیم. بعد از نمایش این فیلم سالن سکوت شد و حتی در پایان نمایش بازخورد خوبی گرفتیم.
افخمی گفت: علت ادغام جشنواره جهانی فیلم الفجر و جشنواره ملی الفجر را توضیح دهید.
الخزاعی گفت: ابتدا از زحمات آقای میرکریمی برای جشنواره جهانی فجر تشکر می کنم. پیش از آن جشنواره جهانی فیلم فجر را داشتیم که آثار ایرانی و خارجی در آن جمع شده بودند و این جشنواره در دهه فجر در ایران برگزار شد. جداسازی این دو جشنواره به بهانه برپایی یک جشنواره معتبر بین المللی تا چند سال بعد به نتیجه نرسید. چون تماشای آثار خارجی برای مردم ما در اولویت نبود. وقتی به کارنامه دو جشنواره نگاه کنید متوجه می شوید که به اهداف خود نرسیدند، چرا که به خصوص در جشنواره بین المللی ما ممیزی از فیلم هایمان داریم و این موضوع تاثیرگذار بود. من شخصاً این تصمیم را نگرفتم و این موضوع را با گروه های مختلف در میان گذاشتیم و در نتیجه به این نتیجه رسیدیم که جشنواره فیلم فجر با همان روند قبلی برگزار می شود.
جنبش اول ماه مه شهرت سینمایی پیدا کرد
رئیس بنیاد سینمایی درباره جنبش «شاید» گفت: نهضت «شاید» بعد از جشنواره فیلم فجر آغاز شد. تهمت زده شده و این تهمت ها که برخی از آنها هرگز ثابت نشد، آبروی سینمای ما را برده است. اتفاقات این دو سال و نیم در مدیریت فرهنگی کشور در چهل سال گذشته بسیار نادر بود.
وی درباره بیانیه هنرمندان مربوط به زمان متروپل گفت: بیانیه ای در حمایت از حادثه ساختمان متروپل صادر شد و برخی از فیلمسازان عبارت «اسلحه خود را زمین بگذارید» متوجه نشدند. برخی از رسانه ها صبح که از خواب بیدار شدند به این فکر می کردند که چگونه دولت را نابود کنند. همه دولت ها نقاط قوت و ضعفی دارند و این بستگی به نگاه ما به موضوع دارد. آقای رئیسی خطاب به کارگران گفت: ناهار خوردید؟ به همین دلیل فلو را خلق کردند و سرشار از اخلاص است. برای من که در پایان جشنواره فیلم فجر نماز سنت را اشتباه خواندم حاشیه درست کردند و کل موضوع را سیاسی کردند. همه اینها باید در قیامت پاسخگو باشد و من هیچ کدام را نمی بخشم.
ما 300 نفر ممنوع الکار نداریم
الخزاعی گفت: 300 نفر ممنوع الفعالیت در سینما نداریم که این خبر را اشتباه اعلام کنند. حتی 30 نفر از سوی دولت ممنوع التصویر در صنعت سینما نیستند. از آقای سعید حجاریان می خواهم که تبرئه نکند. نگذار بگویم خود آقای حجاریان در آن دوره با هنرمندانی مثل بهرام بیضایی، داود رشیدی، سعید راد، جمشید هاشم پور و… چه کرد. وقتی وارد سینما شدم حدود 400 نفر از مردم دور شدند. ممنوعیت هیچ ربطی به وزارت ارشاد در هیچ دوره ای از دولت ندارد و یک دستگاه قضایی باید بر اساس آن حکم توقیف هنرمند را صادر کند و این تصمیم شخصی نیست.
ما تا جایی که ممکن بود سعی کردیم نیروهای امنیتی وارد فضای سینما نشوند و خودمان هم با هنرمندان وارد گفتگو شدیم. ما خودمان با نزدیک به دو هزار هنرمند برای حل مشکلاتشان صحبت کرده ایم، اما پرونده برخی هنرمندان کاملا قفل شده و از دست ما خارج است. در این مورد خود آقای اسماعیلی جلسات زیادی برای حل مشکلات هنرمندان برگزار کرد و با نهادهای مختلف مشورت کرد. برخی از این 30 نفر ممنوع الکار با هنرمندان کشف حجاب مرتبط هستند.
برخی از این هنرمندان در خارج از کشور هستند و مدام علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کنند. مثلاً در کشور ما حجاب قانونی است و نمی توانیم قول بدهیم که چهره خوبی برای خود بسازیم. بارها اعلام کرده ایم که اگر برخی از هنرمندان به حجاب پایبند باشند، فضایی برای کار خواهند داشت، اما برخی آن را قبول ندارند. ما هم نمی توانیم فیلمی را بدون حجاب روی پرده سینما نشان دهیم. آقای امیر جدیدی ممنوع الکار نیست و به تازگی برای کار جدیدش قرارداد بسته است.
من هنوز بر اصولم ایستاده ام
وی افزود: دولت های انقلابی و اصولگرا معمولا شجاعت بیشتری دارند زیرا تکلیفشان برای خودشان روشن است چون دکترین دارند و بر اساس آن تا آخر پیش می روند. اکنون معتقدم تا زمانی که سر کار هستم اجازه اکران فیلم بدون حجاب را در اکران سینما نخواهم داد مگر اینکه قوانین کشور تغییر کند که در این صورت دیگر رئیس فیلم نخواهم بود. . سازماندهی شده است.
خزایی گفت: قبلا در مصاحبه ای اعلام کردم سینمای ایران دست حدود 30 نفر شده است که خود را خدای سینما می دانند. من بلافاصله اعلام کردم که این شرایط را تغییر می دهم زیرا همه هنرمندان باید شرایط و امتیازات یکسانی داشته باشند. من ثابت می کنم که الان این عدالت فرهنگی را ایجاد کرده ام و هیچکس در شوراهای مختلف از آن بهره نمی برد. برنامه های نوروزی متعلق به شرکت پخش نیست. حالا به جرات می گویم که در سینمای ایران رانتی وجود ندارد.
رئیس سازمان سینمایی درباره غلبه کمدی ها در سینمای ایران گفت: وقتی شرایط سینما ایده آل می شود، شرایطی را که در آن بودیم فراموش می کنیم. تاکنون مجوز 255 فیلم گرفته ایم. از کمدی های ما 26 فیلم یا 10 درصد پروانه نمایش گرفته اند. 50 پروانه ساخت برای فیلم اجتماعی صادر شد. 45 پروانه ساخت برای فیلم های خانوادگی داشتند و ما ژانرهای تاریخی، ورزشی و… هم داشتیم. ما از ابتدا به موضوع تنوع گونه ای توجه داشتیم. دلیل اینکه ما ژانرهای دیگر را نمی بینیم این است که کمدی ها فروش بهتری دارند.
دوره ای هم داشتیم که فیلم کمدی ساخته شد اما مردم قبول نکردند. ما با پدیده ای اجتماعی به نام کرونا مواجه بودیم که با افراد مبتلا به مشکلات روحی و روانی مواجه شد. یک کارگردان آگاه مطمئنا این خلاء را با کمدی پر می کند تا حال مردم را خوب کند. موضوع دیگر این است که آیا در این چند سال کسی از ما خواسته که پروانه ساختمانی ندهیم؟ در واقع هیچ یک از بزرگان سینمای ایران و فیلمسازان اجتماعی ما برای دریافت پروانه ساخت اقدام نکرده اند. این شکست فیلمسازان است و از هنرمندان می خواهم که بیایند و فیلم های خوب بسازند. اگر الان وضعیت سینما این گونه باشد، یک زمانی به راه آهن برمی گردد.
روزگاری دوستان قهرمان را از سینمای ما گرفتند و آن را به مضامین سیاه و فیلم های جشنواره ای تبدیل کردند. این دوستان اکنون باید پاسخگو باشند. من با تهیه کنندگان تماس می گرفتم و به آنها اطمینان می دادم که اگر کف را نفروشند غرامتشان را خواهم داد. در واقع سینما را اینطور نگه داشتم. سرمایه گذاران از سینما فرار کردند چون سینما راکد بود و بسیاری از فیلمسازان ما به سمت سکوها رفتند.
رئیس سازمان سینمایی گفت: در حوزه مسکن تا زمانی که شهادت آقای رئیسی به دست ما رسید، تلاش کردیم برای هنرمندانی که مسکن ندارند خانه تهیه کنیم. من هم در مراسم صبحانه اعلام کردم که مشکل بیمه بازنشستگی سینماگران را حل کرده ایم اما در نهایت دولت اجازه نداد این طرح تکمیل شود. شما نمی خواهید دولت تمام وظایف را بر عهده بگیرد، اما طبقات نیز نقش دارند. ما باید درک کنیم که مردم، دولت و طبقات از حقوق یکسانی برخوردارند. عده ای در سینما عشق و نفرت نسبت به دولت دارند و حاضرند جرقه بزنند تا رژیم را سرنگون کنند. سانوف باید مسئولیت بیمه بیکاری هنرمندان را بپذیرد و مدام منتظر دولت نباشد.
گلزار: هنوز از من می پرسند که ازدواج کرده ام یا نه! آشپزخانه همسرم شگفت انگیز است. اعتراف می کنم که خواننده خوبی نیستم که ببینم
سینمای ایران فقط برای تهران نبود
افخمی گفت: به نظر من یکی از جالب ترین اتفاقات چند سال اخیر رشد مخاطبان شهر است. از فیلمسازان و میزان توانایی آنها در جذب مخاطب واقعی به سینما بگویید؟
خزاعی بیان کرد: وقتی گفتیم زیرساخت های ما مشکل دارد یعنی محصولات فرهنگی ما اصلا به برخی شهرها نرسیده است. روز اولی که به بنیاد سینما آمدم مشکلات را مطرح کردیم و شورای عالی سینما را در شهرستان ها احیا کردیم. یکی از اقدامات ما در چهار سال اول استفاده از فضای فیبر نوری برای انتقال فیلم بود و هارد دیسک حذف شد. جا دارد از آقای تازه ای بابت ایجاد سامانه سامفا تشکر کنم. آقای زین العابدین روی اولین فیلم با هوش مصنوعی در بنیاد سینمایی فارابی کار می کرد. در چهار سال دوم مجبور شدیم دو هزار سالن افتتاح کنیم. هدف ما این بود که حداقل 80 میلیون بیننده به سینما بیاوریم و این از طریق سینماکارت محقق شد. موضوع دیگر اختصاص یک درصد از کالاهای خارجی ورودی به ایران به بازنشستگان برای حل مشکل معیشتی هنرمندان است. شعار ما این بود که سینمای ایران فقط برای ایران نیست. ما قوانین را تسهیل کرده ایم و به عنوان مثال اکنون یک محصول منطقه ای داریم. در جشنواره فیلم فجر سال گذشته 4 کارگردان منطقه داشتیم. برای اولین بار مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و بنیاد فارابی امور مربوط به استانداری ها را دارند و در مرکز گسترش 40 درصد بودجه را به استانداری ها اختصاص دادند. آموزش آنلاین رایگان در استان ها داشتیم. ما تمام تلاش خود را کردیم و امکانات را در اختیار داشتیم. اگر آقای اسماعیلی به سینما توجه خاصی نمی کرد و از جاهای دیگر پول نمی گرفتیم نمی توانستیم این برنامه ها را اجرا کنیم. البته اگر سطح معیشتی و اقتصاد سینما ارتقا پیدا نکند، نمی توانیم به مسائل دیگر توجه کنیم.
محمد خزاعی در پایان گفت: در پایان این را می گویم که فیلم سینمایی «شوالیه سیاه» پروانه ساخت نگرفت. 40 فیلم باقی مانده از دوره قبل توقیف نشدند اما باید اصلاح شوند.
دفتر سینمای جهان به نقد و بررسی فیلم طوفان (2024) با حضور امیر قدری و سیدحمیدرضا قدری اختصاص یافت.
سید حمیدرضا قدری برای اولین بار گفت: «ثالث بدا» یک فیلم آمریکایی است که تمام کلیشه های این کشور را در خود دارد. هر آنچه مردم آمریکا می خواهند را دارد، گروهی از جوانان به دنبال رویاهای خود هستند و تفاوت ایجاد می کنند. طوفان این تصور را به جوانان آمریکایی می دهد که می توانید در این کشور به آرزوهای خود برسید. دومین مشکل این فیلم، بنیان خانواده است. ثالثاً این فیلم جغرافیا و سنت های کشور را به خوبی نشان می دهد و اینکه آنها با وجود طوفان شدید کشور خود را ترک نمی کنند. در نهایت، فیلم حاوی یک مثلث عشقی با پایانی نمادین است.
امیر قدری گفت: در این فیلم دقیقاً بازیگران نقاط قوت آن هستند. به نظر من لاتاری و لیگ نمادهای دو گروه آمریکا هستند. فیلم عمقی ندارد و فقط تکراری است. ما در دهه 1970 از این نوع فیلم ها زیاد داشتیم زیرا بلایای طبیعی اغلب در آمریکا اتفاق می افتد. اگرچه سال ها از این فیلم ها می گذرد، اما «آسمان خراش جهنمی» و «حادثه پوزیدون» بهترین فیلم های فاجعه به حساب می آیند.
به مناسبت روز ملی سینما، پایان این قسمت از برنامه هفت به درگذشتگان تقدیم شد.
hamshahrionline به نقل از تینو