تینو – سحر جعفریان: یا جایی که گاهی مملو از پامورقی های آبشاری است، انواع غذاها و نوشیدنی های لذیذ فراوان، از معمولی تا لوکس خاص برای عاشقان غذای شهر وجود دارد. این تضاد بالاخره جای خود را به شلوغی شهر داد و حالا این مرکز ممنوعه به یک مدار عمومی تفریحی و شبانه به نام «فود استریت» یا «فود پاس» تبدیل شده است. کوچه ای که سرآشپزها و کافه داران از ابراهیمشف، کامران و عماد تا سارا و حتی حلیمه خانم دست یا بونگدار می گذرند که غذاهای محلی خوشبو و رنگارنگ آن مانند شوربا (نوعی آبگوشت) و باگالکتک گردشگران را به آواز می خوانند، غرفه ها. . این بزرگترین خیابان غذاخوری پایتخت است که بعد از سایر خیابانهای غذا (خیابان ستیر، ستارخان و دولت آباد) از ابتدای سال 1401 در جایی در غرب شهر (منطقه 9) هر شب از غروب آفتاب تا نیمهشب پذیرای شکمخواران است. و پرخوری.
با بزرگترین کلیپ خوشمزه شهرت آشنا شوید!
عرض خیابان تهران بیشتر از طول آن مشخص است. شاید به این دلیل که تعداد کمی از خیابان های شهر با عرض خط متفاوت وجود دارد. عرض آن 45 متر (4 مسیر سواری و پیاده روی) و 870 متر طول است. ضلع شمالی آن متراکم با فضای سبز وسیع است و ضلع جنوبی آن با مسیری ویژه برای دوچرخه سواران قابل مشاهده است. خیلی قدیمی هم نیست؛ قدمت آن به سال 2019 برمی گردد که میدان عریض و طویل آن با شیب اندکی در جهت غرب به شرق امتداد یافته است (بالای آن در غرب خیابان نوری نیارکی و پایین آن در شرق جاده کنارگذر یادگار امام است). نام و برند آن داستان هایی دارد. ابتدا «ورزشگاه معین جنوبی»، سپس «خیابان اجتماع» و بعد «بادرزمان قریب» (گویش شناس و پژوهشگر زبان سغدی-سمرقندی، شاخه ای از زبان ایرانی) و حالا «خیابان غذا» که شب های فراموش نشدنی را رقم می زند. ناگفته نماند که هم اکنون تلاش شهرداری این منطقه از شهر را به پازلی خوشمزه تبدیل کرده است و البته مسئولیت بالا و پایین رفتن این خیابان و دستفروشان نیز بر عهده پیمانکار است. شهروندان امیدوارند سختگیری شهرداری منطقه باعث شود که پیمانکار کنترل بیشتری بر کیفیت، نظافت و البته قیمت مواد غذایی داشته باشد.
داروی بیماران در دست آشپز و باریستا است
40 غرفه هم اندازه (6 متر در 5 متر) از وسط راهروی غذا به هم متصل شده اند. کیوسک ها شامل یک رستوران و یک کافه در وسط هستند. مدل ها همه شیک و خوش لباس هستند. از خیابان باخور مشخص است که سرآشپزها و کافه داران آن در پخت انواع غذاها و ترکیب مواد غذایی برای تهیه انواع نوشیدنی مهارت زیادی دارند. کسی مثل ابراهیم که در دکه های غذاخوری سنتی گوشت و کبابی می کند و مهارتش در کباب کردن. او آنقدر ماهر است که دوستانش پیشوند «آشپز» «آشپز ابراهیم» را به او دادند. شخصی مثل کامران با وجود سن کمش به اندازه سرآشپز کاردین باتجربه است که ادویه های خاصی را در دستور پخت فست فودهایش گنجانده است. همه روزه و بیشتر روزهای تعطیل حوالی ساعت 17:00 هوای این راهرو مملو از عطر فست فودهای مختلف، غذاهای سنتی چرب و فلفل چیلی می شود، گویی هر ماده غذایی پر اشتها است. مثل آریان که اهل تند خواری است، اغلب پنج شنبه شب ها با پدر و مادرش می آید تا پیتزای گیاهی بخورد یا در کمال ناباوری پدر و مادرش برای خوردن نازخاتون بنشیند! هیچ پیرمرد بد سلیقه ای گرسنه از این راهرو عبور نمی کرد.
و پاهایی که ضعیف می شوند
سرآشپز به شاگردش زنگ میزند تا میز و صندلیهای جلوی غرفه را مرتب کند: «رامین، میز و صندلیها را بچین و سفرهها را بچین، مشتریها رسیدند.» رامین، شاگرد و چاکری در بزرگترین غرفههای اغذیه فروشی، با تماشا، جستوجو و دست تکان دادن، بخت را میشناسد. در غرفه ای دیگر، کامران پیش بند ریز بریده ای می پوشد و میگوها را بعد از قرار دادن آنها در سس تارتار، کباب می کند. در همین حال، دوستش سهیل، منوی روز را با گچ سفید روی تخته سیاه عمود بر میز کیوسک می نویسد: «هات داگ پنیر، فیله سرخ شده، استیک آبدار، برگر رژیمی و پیتزای خانوادگی؛ همه برای دو نفر یا بیشتر خوب است!» زوج سارا و عماد نیز صاحب غرفه های نوشیدنی فصلی هستند و غرفه خود را با لامپ ها و چراغ های رنگارنگ لئونی به شکلی خاص تزیین کرده اند. آفتاب عقب می نشیند و سارا با فشردن دکمه پاور لئون را روشن می کند. به نظر می رسد اولین مشتری با نور درخشان آن جذب می شود که او را به نوشیدن خشیر با قطره های آبلیموی تازه و کمی گلاب وادار می کند. نوشابه می نوشد و سلفی می گرفت. مشتریان بعدی، رانندگان خودروهایی هستند که در طول جاده به آرامی به سمت مقصد حرکت می کنند تا مدام به دکه های خوشمزه نگاه کنند، غافل از اینکه بعد از مدتی بوی فلافل داغ از بندر و دکه های جاسم ال… اهوازی در بیروت که پیراهن سفید به تن دارد از رفتن آنها جلوگیری می کند.
یک دوز کافئین برای یک شب طولانی و لذت بخش
همزمان با طلوع ماه در آسمان شب، وقت آن است که در این راهروی خوراکی، سر سازندگان غذا و نوشیدنی را بخرید. مشتریان یکی یکی می آیند و فست فودهای 70-350 هزار تومانی، غذاهای ایرانی و محلی 100-250 هزار تومانی و نوشیدنی های 50-160 هزار تومانی را با صندوقداران خوش برخورد و خوش برخورد در کیوسک ها ثبت می کنند. بیشتر آنها ترجیح می دهند شب ها غذا بخورند و شب ها با شاتیکه بیرون بروند که معمولاً هر کدام حاوی 10 میلی لیتر کافئین است. به همین دلیل در این زمان ازدحام جمعیت جلوی کافه ها و دکه ها گرفته شده و احسان و دوستانش مشغول تخمه عربیکا و روبوستا هستند و از طرفی در شبکه مجازی برای صفحه شخصی خود محتوای آنلاین تولید می کنند. . حلیمه خانم یکی از غرفه داران جزیره است که گردشگران به آداب و رسوم ساده و دوستانه اش می شناسند. یک چادر رنگارنگ به دور کمر بپیچید، پاپیون را روی پیشانی ببندید و موسیقی بی صدا و شاد را بلند کنید تا رهگذران هیجان زده شوند. البته قبل از این حلیمه خانم بود که آبروی او را عوض کرد. او در قابلمه و تابههایش پلو و چلوهای خوشرنگ و معطر محلی را میپزد و در غذاهای قدیمی و سنتی سرو میکند که مشتریانش «مادر آشپز» را بهترین و کاملترین تعریف و تعریف او میدانند. تابستان در صورت اقتضا بستنی سرد و شیرین و در زمستان باقلا و لبو و انواع سوپ می فروشد. در انتهای راهرو، جایی که تونل نور به پایان می رسد، بازی و سرگرمی برای کودکان با جغدهای شب وجود دارد.
بیشتر بخوانید: ایستگاه شکموها در خیابان بدرالزمان
hamshahrionline به نقل از تینو